با این حال میبودیم و هر یکی بخود فرو رفته در دریای غم غوطه میخوردیم. پس از دیری یکدسته قزاق یکدو کنان بسوی ما آمدند و چون نزدیک رسیدند ایستادند و گرد ما را گرفته گفتند: برخیزید و راه افتید. همگی برخاسته راه افتادیم. بسیاری از ما تنهاشان میلرزید و چنین میپنداشتیم در این تاریکی همه را بکشتن خواهند برد. ولی دیدیم بسوی بک عمارت برده به یک اطاق بزرگی رسانیدند و در آنجا شام آورده سپس هر هشت تن را در یک زنجیر گرداگرد اطاق نشانده میخها را بمیان اطاق کوبیدند و گفتند: «بخوابید. هرکس از جای خود برخیزد با گلوله زده خواهد شد». همگی دراز کشیده خوابیدیم، و خدا میداند که چه شبی بما گذشت.
سرگذشتهای دیگرانابن نیز سرگذشت یکدسته بوده. چون کسان دیگری نیز هر کدام سرگذشت دیگری داشتند آنها را نیز مینویسم:
ممتازالدوله و حکیمالملک که گفتیم، با دو سید و دیگران تا پارک امینالدوله همراه میبودند. در آنجا چون قزاقان ریختند و آن هنگامه برپا گردید، این دوتن خود را در پشت موها تهان میگردانند، و پس از آنکه قزاقان رفتند و پارک تهی گردید، بدستیاری یکی از نوکران امینالدوله که با نوکر ممتازالدوله دوستی میداشته خود را باطاق او میرسانند و تا شب در آنجا مانده شب در تاریکی با رختهای ناشناس بخانه نوکر ممتازالدوله میروند، که از آنجا نیز بسفارت فرانسه رفته، پس از چندی روانه اروپا میشوند.
سید محمدرضای مساوات که گفتیم یکی از هشت تن خواستههای محمدعلمیرزا میبود و اگر بدست افتادی بکیفر دژ سخنیهای خود شکنجههای سخت دیدی، همانا از پیش از جنگ در جایی نهان شده بود و سپس با رخت ناشناس از راه مازندران خود را بباکو میرساند که از آنجا نیز در تبریز آمد.
سیدجمال واعظ که او نیز یکی از هشت تن میبود همچنان پیش از جنگ نهان گردیده بوده و سپس با رخت ناشناس از شهر بیرون آمده و آهنگ بروجرد میکند که در آنجا کشته میشود و داستانش را خواهیم آورد.
میرزا داودخان که او نیز یکی از هشت تن شمرده میشد، از سرگذشتش آگاهی نمیداریم، ولی خواهیم دید که گرفتار گردید و در باغشاه با دیگران میبود.
شیخمهدی پسر مشروطهخواه حاجی شیخ فضلالله، در آنروز جلو یکدسته افتاده بیاری مجلس میشتافته و ما از سر گذشتش آگاهی نمیداریم. جز اینکه در میان گرفتاران و در باغشاه میبود که مستشارالدوله نامش را برده است.
ابوالحسن میرزا شیخالرییس که به آزادیخواهی شناخته میشد چنانکه دیدیم او نیز در میان گرفتاران میبوده که مستشارالدوله نامش را میبرد.
سیدحسن مدیر حبلالمتین را دیدیم که بمیرزا جهانگیرخان و دیگران جا داد.