پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۵۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
تاریخ مشروطهٔ ایران
۶۳۰
 

بود دستور فرستاد بشهر بازگشتند. تبریز با تهران یکی نمی‌بود: در اینجا چند هزار مجاهد ورزیده، با سروسامان، آماده می‌بودند، و خواهیم دید که چه مردان دلیر و کاردانی از میان ایشان برخاست. از آنسوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و

پ ۱۹۵

حاجی سیدالمحققین (یکی از ملایان مشروطه‌خواه تبریز)

حاجی علی دوافروش و مانند اینان می‌بودند که پروای جان و داراک را کنار گزارده از هیچ فداکاری باز نمی‌ایستادند. آری در اینجا نیز مردان سست نهاد و ناپایدار، در میان پیشروان می‌بودند، و همینان در آغاز کار مایه شکستگی گردیدند. ولی خواهیم دید که زود از میدان در رفتند و آن شکست بزودی بسته گردید.

روزهای شنبه و یکشنبه بدینسان گذشت که آنان در دوچی و اسلامیه و اینان در نیمه دیگر شهر و در سربازخانه می‌جوشیدند و میخروشیدند، و هریکی بآمادگی می‌کوشیدند.

دوچیان بیدادگری آغاز کرده گفته می‌شد کسی را کشته‌اند. ولی از اینسو دست نمی‌گشادند. روز دوشنبه تلگراف پایین از تهران رسید:

«دیروز از طرف شاه تلگرافی بامضای علمای تبریز از مجتهد و حاجی میرزا محسن و میرزا صادق امام‌جمعه، حاجی میرزا رضا، حاجی میرزا تقی، حاجی سید احمد، حاجی میرزا علی اصغر، حاجی میرزا ابوالحسن، آقا سیدعلی، حاجی میرزا احمد، حاجی میرزا عبدالحسین، میرزا یوسف، میرزا حسن، میرزا عبدالعلی، آقا سیدرضی، شیخ‌العلماء طبع و نشر شده مشتمل بر تقویت دولت و مخالف مشروطه. از این تلگراف عموم آذربایجانیهای طهران سرافکنده در کوچه و بازار معرض سرکوبی مردم شده‌اند. بالعکس تلگرافی از علمای اصفهان رسیده و سربلندی آنها شده که در آن تلگرافات فتوای کفر و ارتداد سربازان