برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۶۲۵
بخش سوم
 

فروخته شود و پولش در راه روانه‌گردانیدن مجاهدان بکار رود.

یکی از ناطقان که در این روزها شناخته گردید سید حسن شریفزاده بود، که در سربازخانه با گفتارهای آتشین خود دلها را بتکان می‌آورد و غیرتها را بیدار میگردانید.

سپاهی که بتهران خواستی رفت نقیخان رشیدالملک را بسرداری آن برگزیدند. چنانکه نوشته‌ایم این مرد در آن روزها در میان آزادیخواهان می‌بود و با نیرنگ و دو رنگی روز می‌گزاشت. ستارخان با پنجاه سواره و باقرخان با پنجاه سواره و محمدقلیخان آقبلاغی با دسته‌هایی از سواران در آن لشکر می‌بودند. شماره آنان کمتر از هزار نخواستی بود، ولی چون شناب میکردند همینکه سیصد تن آماده گردیدند، روز بیست و هفتم خرداد (۱۷ جمادی‌الاولی) با شکوه بسیار و سهش سرشار از شهر بیرون رفتنه در واسمنج که دو فرسخی شهر است لشکرگاه زدند، که از دیگران نیز هرکه کارهایش را بپایان رساند بآنان پیوندد.

از تهران جز آگاهیهای دروغ نمیرسید. در یک تلگرافی گفته میشد: «از طرف عموم ملت بشاه اعلان شد که هرگاه تا ۴۸ ساعت دیگر حقوق ملت ادا نشود و آنچه از قانون اساسی نقض شده است بجای خود نیاید آنوقت ملت بتکلیف خود رفتار خواهند کرد».

از تقیزاده تلگراف رمز بسیار درازی رسید که در آن چنین می‌گفت: «دارالشوری بجهت اتمام حجت بشاه اعلان نمودند که این حرکات منافی با قانون شرع و قانون اساسی موجب افتضاح مقام سلطنت می‌باشد لازم است که آنچه نقض قانون گشته جبران نماید تا مردم اطمینان حاصل نمایند شاه در افعال و حرکاتش مصر، لذا انجمنها تمام نمایندگان خود را بمجلس فرستاده کسب تکلیف کرده‌اند. بجهت عدم انعقاد (؟) شاه بقانون شرع و اساسی کلیتاً اهالی بی‌تکلیف مانده انقراض اسلام را معاینه دیده خلع او را جداً خواستار شدند همچنین از ولایات و ایالات متواتر تلگرافات سخت در خلع شاه می‌رسد. مجلس هم با شاه در مذاکره سخت است قشون ملی از هر طرف در شرف حرکت میباشند. از همه مجدتر همدان قزوین رشت شیراز است بدیهیست که در کلیه امورات حقه آذربایجانیها گوی سبقت از دیگران برده‌اند من‌الله التوفیق و علیه‌التکلان (فدای ملت تقی‌زاده)»

این تلگراف برای شورانیدن تبریزیان می‌بود که هرچه زودتر سپاه بفرستند. آقای تقیزاده که در تهران از نیروی آماده آزادیخواهان سودجویی نمی‌توانست، و خواهیم دید که روز جنگ از ترس جان بیکبار از خانه بیرون نیامد، این تلگراف دروغ آمیز را می‌فرستاد، و هیچ نمی‌اندیشید که فرستادن سپاه از تبریز با چه دشواریهایی روبرو تواند بود.

تبریزیان خودشان خواهان می‌بودند و این توانستندی که سه چهار هزار سپاه بتهران بفرستند. ولی از یکسو خود شهر از آزادیخواهان تهی گردیده بدست بدخواهان افتادی و از یکسو آنها از تبریز تا تهران در دره‌ها و گردنه‌ها دچار شاهسونان و