تبریز را در برابر خود میدید. بازپسین نقشه او شورش استرداران و داستان میدان توپخانه بود که باز آزادیخواهان تبریز با یک شاهکاری از میدان بیرونش کردند. پس از آن محمد علیمیرزا تا دیرزمانی، بخاموشی گراییده با مجلس رویهکاریهایی میکرد، و میتوان گفت که از برانداختن مجلس نومید گردیده دیگر نقشهای را دنبال نمیکرد. لیکن پیشامدهایی که یکی از آنها داستان بمباندازی و دیگری بدزبانیهای مساوات و دیگر روزنامهها بود دوباره او را بتکان آورده بار دیگر باندیشه برانداختن مجلس انداخت. بویژه که در این هنگام روسیان پا پیش گزارده چنین کاری را خواستار میبودند.
چنین پیداست که از دهه دوم خرداد ۱۲۸۷ (جمادیالثانی ۱۳۲۶) این گفتگو در میان محمدعلیمیرزا با سفارت روس و رییس بریگاد قزاق (کلنل لیاخوف) آغاز یافته است، و آنچه محمدعلیمیرزا را در این باره پافشارتر گردانیده پیشامد خانه عضدالملک بوده. زیرا چنانکه گفتیم محمدعلیمیرزا آن نشستها را با انگیزش ظلالسلطان و برای شاه گردانیدن او میشمرد. بگمان او در میان ظلالسلطان و آزادیخواهان سازش پیدا شده که پادشاهی باو دهند، و اینست قاجاریان و اعیانها با عضدالملک در آن راه میکوشند. می توان پنداشت که روسیان برای پیشرفت خواست خود، این بدگمانی را در دل او پدید آورده بودند.
هر چه بود محمدعلیمیرزا در نقشه خود پافشار گردید. لیکن او از دو چیز می ترسید: یکی آنکه انگلیس و دولتهای اروپایی که ایران را یک کشور مشروطه شناخته بودند رنجیدگی نمایند و زبان بایراد باز کنند. دیگری آنکه آزادیخواهان سرکردگان را بیم دهند و از کوشش بزیان توده بازگردانند (چنانکه در داستان میدان توپخانه همین را کردند). روسیان بهر دو چاره نشانداده چنین نهادند که شاه چون مجلس را برانداخت یک آگهی پراکنده گرداند که آنرا بهر دستگیر گردانیدن چند تن تباهکار کرده است وگرنه مشروطه را برنینداخته است و سه ماه دیگر دوباره مجلس گشاده خواهد گردید. از آن سوی برانداختن مجلس با دست لیاخوف باشد که بریگاد قزاق را بکار اندازد، و بسربازان نیاز بسیاری نباشد.
این بریگاد قزاق تاریخچهای میدارد که در اینجا فرصت گفتن نیست. این دسته سپاه از زمان ناصرالدینشاه با دست سرکردگان روسی پدید آورده شده و از روز نخست کوشش رفته بود که سپاهیان چشمبسته فرمان از سرکردگان روسی برند و دلبستگی بایران و ایرانیگری در میان نباشد. از اینرو روسیان باین سپاه دلگرم میبودند، و پیشرفت خواست خود را از دست آنان میبیوسیدند.
چنانکه دیدیم نشستهای خانه عضدالملک باین نتیجه انجامید که قاجاریان و آزادیخواهان بیرون کردن شش تن را که یکی از آنان امیربهادر میبود، از دربار خواستار گردیدند. روز سهشنبه دوازدهم خرداد (۲ جمادیالاولی) عضدالملک همراه