پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۳۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۹۰۵
بخش سوم
 

پس از این پاره تلگراف‌های دیگری در میانه آمد و شد کرده که چون ارج بسیاری نمی‌دارد در اینجا نمی‌آوریم. همان روز هنگام پسین نوشته پایین از کونسولگری‌های روس و انگلیس به انجمن رسید.

«چهارم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ - انجمن مقدس ایالتی را با کمال احترام مصدع می‌شویم امروز جناب مستطاب قدسی‌انتساب آقا میرزا محمدتقی سلمه‌الله تعالی رئیس انجمن مقدس و جناب جلالت‌مآب اجل آقای اجلال‌الملک دام‌اجلاله‌العالی و جناب حاجی علی‌آقا دام‌اقباله با دوستدار ملاقات در بعضی فقرات سؤال و جواب و بالاخره از علت و سبب عبور قشون روس از راه جلفا به خاک ایران استفسار نمودند جواباً تفصیل آن را با آقایان محترم اظهار داشتیم و حالا هم برای اطلاع انجمن مقدس ایالتی با نهایت احترام زحمت می‌دهیم بنا به وعده که اعلیحضرت شهریاری خلدالله‌الملکه و سلطانه در تهران به سفرای دولت روس و انگلیس داده بودند لازم بود راه‌های آذوقه مفتوح و مجادله را موقوف دارند ولی رؤسای اردوی دولتی ابداً اجازه حمل و آذوقه به شهر نداده و شرایط ترک مجادله را مقدس و محترم نشمارده‌اند. بنابراین دولت انگلیس و روس بنا به ملاحظه شرایط انسانیت قرار دادند که راه جلفا برای حمل آذوقه به تبریز برای اهالی شهر و اتباع خارجه باز شود و مسلم است با وجود سواران قراجه‌داغی حمل آذوقه و تامین راه عابرین ممکن نیست به این ملاحظه قرار گذاشته‌اند یک قوه کافی برای ترفیق حاملین آذوقه و تأمین راه از شر اشرار تعیین گردد تا اینکه راه مفتوح شود و پس از حمل آذوقه به شهر و افتتاح راه ضمناً در وقت لزوم همین قوه حاضر است اهالی شهر و اتباع خارجه را از شر اشرار سوارهای دولتی که مسلماً در صورت ورود به شهر از ارتکاب هیچ قسم حرکات ظالمانه مضایقه نخواهند کرد محافظه نماید و پس از اعاده آسایش و آسودگی و امنیت این قوه بدون تأخیر و شرط و بدون اینکه در آتیه از اولیای دولت ایران ادعایی نماید خاک ایران را ترک و به روسیه مراجعت خواهد کرد و اولیای دولت ما مقرر فرموده‌اند دوست‌داران به همین قرار به انجمن مقدس ایالتی اعلان نموده و اطمینان بدهیم ضمناً احترامات فایقه را تکرار می‌نماییم زیاده زحمت است مهر و امضای جنرال قونسول انگلیس راتسلاو مهر و امضای جنرال قونسول روس اسکندر میللر»

سر فرودآوردن محمدعلی‌میرزا به مشروطه پس از رسیدن تلگراف محمدعلی‌میرزا به عین‌الدوله رحیمخان و پاره سرکردگان تو گفتی باور نمی‌کردند چنان دستوری از شاه برسد آن را نمی‌پذیرفتند، و برخی از ایشان که از چگونگی داستان آگاهی نمی‌داشتند و نمی‌پنداشتند مردم شهر از درماندگی رو به محمدعلی‌میرزا آورده‌اند به دربار تلگراف کردند که شهر از فشار گرسنگی نزدیک است به دست دولت بیاید، باز کردن راه خواربار به زیان آن کار می‌باشد. از محمدعلی‌میرزا دوباره تلگراف رسید که راه را باز کنند. از روز یکشنبه