پیرامون آن قزاقها باسداری مینمودند. ما از دور ایشان را میدیدیم. یکی در کنار ایستاده آتشگردون میچرخانید و پیدا میبود که ما را نمیبیند. همین که کوچهباغ را به پایان رسانیده به دهنه کشتزار نزدیک شدیم باسکرویل فرمان دو داده خویشتن در جلو رو به سوی سنگر قزاقان دویدن گرفت. چند تنی از ما پی او را گرفتند، و دیگران چون توپ و گلوله را در برابر میدیدند پیروی نکرده بیدرنگ دو دسته شده دستهای به باغهای این دست و دستهای به باغهای آن دست درآمدند و پشت درختها و دیوارها را سنگر گرفتند اما باسکرویل همین که تیری انداخت و چند گامی دوید قزاقی آماج گلولهاش گردانید، و در آن هنگام که میافتاد فرمان «دراز کش» داد. آن چند تن که به دوری چند گامی در پشت سرش میبودند خوشبختانه در همان هنگام که برابر پشتهای رسیده بودند و در برابر آن دراز کشیدند. آواز باسکرویل بلند شد: «حجلی آقا[۱] من تیر خوردم». این گفته دیگر خاموش شد.
در این میان قزاقان پیاپی گلوله میبارانبدند. آن چند تنی که در میان کشتزار ماندند ما دیدیم همگی کشته خواهند شد. از پشت درختها و دیوارها به جنگ درآمدیم تا دشمن را به خود سرگرم سازیم ولی اینان در جای بسیار بدی گیر کرده و همگی در گلولهرس میبودند، و قزاقان دست از سر ایشان برنمیداشتند. در این میان حاجیخان پسر علی مسیو با دسته تفنگچیان خود از راه دیگری پیش رفته و دست راست دشمن را گرفته بودند، چون آنان به شلیک برخاستند قزاقان ناگزیر شدند به آنسو پردازند و ما در این میان فرصت به دست آورده به رهایی آن چند تن و بیرونکشیدن تن خونین باسکرویل پرداختیم.
بدینسان جوان پاکدل امریکائی جان خود را باخت: یک تبری انداخت با یک تیری هم از پا افتاد. از کسانی که در پشت سر او بودهاند من چند تن را میشناسم و اینک نام میبرم ۱) میرزا حاجیآقا رضازاده که ترجمانش میبود ۲) حسنآقا علیزاده ۳) حسنآقا حریری ۴) میرزااحمد قزوینی ۵) محمدخان ۶) حسینخان کرمانشاهی.[۲] این حسینخان یکی از دلیران مجاهدان و همانست که همراه یارمحمدخان به تبریز آمده بود.
این را علیزاده میگوید: در آن هنگام که ما میان کشتزار افتاده بودیم قزاقان کوشیدند کشته باسکروبل را ببرند، حسینخان نگذاشت و با دو تیر دو تن را از پا درآورد. حاجی حسنآقا کوزهکنا و میرزا علیخان پستخانه و پاره کسان دیگر نیز در فوج
- ↑ خواستش میرزا حاجیآقا رضازاده (دکتر شفق کنونی) بوده که ترجمانش میبود.
- ↑ میرزا حاجیآقا دکتر شفق است. علیزاده به همان نام خوانده میشود و اکنون در تهرانست. حریری به نام بیرنک خوانده میشود و در تبریز است. میرزااحمد قزوینی همان نماینده علمای نجف میبوده که سپس به نام «عمارلو» شناخته میشد و مرد. محمدخان اکنون به نام نیساری خوانده میشود و اکنون در تهران در شهربانی است.