میدید و پنجه مرگ ناگهانی را به خود نزدیک مییافت.
با همه دلیری و جنگآزمودگی که سواران میدارند رهایی از آن گیر و دار بس سختشان مینمود. زیرا تا نیم فرسنگ از بنگاه خود دور شده و دشمنی با این دلیری و توانایی در برابر میداشتند، و این بود جای درنگ ندیده روی به گریز آوردند و هر دستهای به سویی شتافتند. در همان حال مجاهدان از دنبال تاخته پیاپی میکشتند و دست از شلیک برنمیداشتند.
اینست آنچه ناله ملت نوشته. مساوات نیز چند سطری نوشته است، ولی این جنگ پرشورتر و سختتر از آن بوده که این روزنامهها نشان دادهاند. به گفته خود ناله ملت این جنگ یکی از پیشآمدهای بزرگ به شمار میرود. در آن روزها تبریزیان به جنگ خو گرفته بودند و آنچه رخ میداد ارج چندانی نمیگزاردند. از آنسوی در روزنامهها شماره کشتگان را کمتر مینوشتند. چنانکه در کتاب آبی نیز نوشته در این جنگ پنجاه تن کمابیش از مجاهدان کشته یا زخمی شدند یا دستگیر افتادند که باید اینان را هم کشته شمرد زیرا صمدخان هرکه را میگرفت نگه نمیداشت.
اما کشتگان از سوی دولتیان ناله ملت آن را تا یکصد و سی تن بلکه بیشتر میپندارد و انجمن ایالتی که به این جنگ ارج گزارده مژده فبروری به استانیول فرستاده شماره آنان را یکصد و چهل تن میگوید. تلگراف انجمن را در پایین میآوریم:
«صد و چهل تن از استبدادیان مقتول مغلوبین مراجعت ملت غالب انجمن».
پس از این تا آخر بهمن جنگ بزرگی روی نداد. ولی لشگریان صمدخان که پشتههایی را از شمال تا جنوب سنگر گرفته و در بیشتر آنها همیشه نگهبان میداشتند، و مجاهدان در برابر ایشان در خطیب سنگرها پدید آورده بودند و کمتر روزی میبود که از سنگرها به زدوخورد برنخیزند و آواز شلیک بلند نگردانند. همین حال را میداشت سنگرهای قراملک یا هکماوار، چه مجاهدان و چه سواران به جنگ خو گرفته به آسانی به آن در میآمدند و کمتر زمانی بیکار میایستادند.
در این روزها عینالدوله رحیمخان را از باسمنج روانه الوار گردانید که راه جلفا را بگیرد، و او نخست به سردرود آمده یکی دو شب با سواران خود در آنجا به سر داد، و چنانکه گفتیم گویا سواران او در جنگ شانزدهم بهمن همدست بودند، و از آنجا از راه قراملک و مایان روانه الوار گردید، و در آن دیه که راه شوسه سه فرسنگ دورتر از شهر است نشیمن گرفت و راه جلفا را که تنها راه بازی میبود برای شهر بست. مجاهدان در برابر او پلآجی را سنگرگاه ساختند.
در همین روزها مجاهدان خواستند بمب را درباره صمدخان آزمودن بمب درباره صمدخان بیازمایند، و او را از راهی که شجاعنظام رفته بود روانه گردانند، ولی کاری نتوانستند. حاج صمدخان سنگری را برای خود برگزیده روزهای جنگ همراه سرکردگان در آنجا میایستاد و فرمان