پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۲۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ مشروطهٔ ایران
۸۴۳
 

مجاهدان سواره به سردرود رفتن را نیک نشمارده برای نگهداری سنگر از دهنه خطیب بازگردیدند، و تنها یکدسته پیادگان بودند که با سپاه آماده و آراسته و با دسته‌هایی چندبرابر خودشان، سرگرم جنگ شدند و رفته‌رفته از بنگاه خود دور افتادند. در این میان ناگهان سوار دشمن چون سیل فراز و نشیب را پر کردند و دایره‌وار از هر سو به هم پیوسته گرد مجاهدان گرفتند، و خود در این هنگام بود که اندازه دلیری و جانفشانی زادگان تبریز را نیک آزمودند، زیرا هر یکی از پیادگان که به میان صدها دشمن افتاده سخت می‌کوشید، نه‌تنها رهایی خود را از آن گیر و دار می‌خواست بلکه تا می‌توانست از دشمنان به خاک می‌انداخت.

در این گیر و دار پنج تن از مجاهدان کشته شده چهارده تن دستگیر افتادند. لیکن همان هنگام ناگهان دو سپهسالار آزادی[۱] با دسته‌ای از جنگجویان گرجی و ارمنی از راه رسیده بی آنکه فرصتنی دهند سپاهیان دشمن را که تیپ تیپ پراکنده، و هر صد یا پنجاه تن از ایشان چند مجاهدی را گرد فراگرفته بودند، به باد گلوله گرفتند و از بیرون لاله و خطیب تا فراز اخمه‌قپه که بیشتر از یک فرسنگ راه است جنگ‌کنان باز پس راندند. بدینسان لشکری که چیره شده بود اکنون خود را زبون


پ ۲۶۵

قوچعلی‌خان و مشهدی باقرخان

  1. سردار و سالار