گفتار پانزدهم
چگونه تبریز بار دیگر بتنگنا افتاد؟...
در این گفتار سخن رانده میشود از جنگهایی که بار دیگر در پیرامون شهر با دولتیان میرفت، و از رخدادهای دیگر تا زمانیکه جنگها پایان پذیرفت...
چنانکه گفتیم چون صمدخان بسردرود رسیده در آنجا و تبریز و خوی و سلماس قراملک لشکرگاه ساخت، دوباره گرد شهر گرفته شد. میباید گفت، دور نوین دیگری در تاریخ جنگهای تبریز باز گردید. از همان هنگام یک رشته جنگهای دیگری آغاز شد که در این گفتار بداستان آنها خواهیم پرداخت.
چنانکه گفتیم در این جنگها آمادگیهای دو سو بیشتر میبود و جنگها نیز بزرگتر رخ میداد. (اگرچه جنگهای گذشته سختتر از اینها میبود). از آن گذشته در این دوره در خود شهر آرامش و آسایش میبود و جز در کنارها جنگ نمیرفت، و ادارهها همه برپا گردیده کارها از روی سامانی که در شهرهای ایران کمتر مانندش دیده شده انجام میگرفت. آزادیخواهان شایندگی بسیاری از خود نشان میدادند.
سید محمدرضای شیرازی که از تهران گریخته بقفقاز رفته بود، امروزها خود را به تبریز رسانید، و روزنامه خود را در اینجا براه انداخت، و در شماره نخست آن که در تاریخ چهارم بهمن (یکم محرم ۱۳۲۷) بیرون داده گفتار درازی درباره سامان شهر و پسندیدگی کارهای آزادیخواهان نوشته است. چنانکه گفتهایم سیدمحمدرضا مرد گردنکشی میبود. در تبریز، با آنکه از تبریزیان هرگونه مهربانی دید و خود پناهندهٔ تبریز میبود، باز بستارخان و دیگران زباندرازیها میکرد و رشک میورزید. با این نهاد بدش در این هنگام از ستایش بکارهای آزادیخواهان خودداری نتوانسته است.
مینویسد: تمام مصادر امور از انجمن مقدس و حضرت سردار و حضرت سالار و مجاهدین و سایر مراکز خوشبختانه حس نمودهاند که اداره نمودن یک مملکت امکان نخواهد داشت مگر بتجزیه امور و تفکیک قوای مقننه و قضائیه و مجریه از همدیگر...» سپس آغاز میکند بیادکردن یکایک ادارهها: