میپویند در سیاست اروپایی همدست و همراه میباشند و پیمانها در میان میدارند، و هرگز نخواهد شد که بپاس دلخواه آزادیخواهان ایران دولت روس را رنجیده گردانند.
در سایه این رازها بود که چون تبریز در برابر محمدعلیمیرزا بایستادگی برخاست و ستارخان و مجاهدان آن دلیریها را مینمودند، انگلیسیان از بدگمانی که درباره ایرانیان پیدا کرده بودند ارجی نمینهادند، و بک آگاهینویسی از تایمس در اینجا هرچه در تبریز میدید با زبان نکوهش و ریشخند برشته نوشتن کشیده و بهر کاری رنک دیگر داده بروزنامه خود میفرستاد. ولی چون روزبروز پافشاری تبریزیان بیشتر میگردید انگلیسیان خواه و ناخواه پروای آن مینمودند و اندک ارجی میگزاردند، و بدینسان میبود تا این فیروزی بازپسین پیش آمده دوچی تهی گردید و عینالدوله از کنار شهر برخاست و در اینهنگام بود که انگلیسیان پروای بیشتر کردند، و یکدسته از ایشان به پیشوایی مستر لنچ نماینده پارلمان «کمیتهای» بنام ایران پدید آوردند. از آنسوی تایمس نیز زبان خود را دیگر گردانیده، این زمان بجای نکوهش و ریشخند بستایش و ارجگزاری پرداخت. نمونههایی از این نوشتههای رنگارنگ آن روزنامه را پروفسور براون در کتاب خود آورده است. این نتیجه دیگری از آن فبروزی تبریزیان میبود.
پ ۲۵۰
شیخ خزعلخان
یک رفتار ستوده دیگری که در اینهنگام از مشروطهخواهان سر زد و بسیاست پیوستگی میداشت، آن بود که چون روسیان از دیرباز شورش آذربایجان را بهانه گرفته میخواستند سپاه از مرز بگذرانند، و یکرشته گفتگوها در آن باره میانه ایشان با انگلیسیان میرفت، آزادیخواهان سخت هوشیار بوده میکوشیدند که بهانهای بدست آندولت ندهند، و بیش از همگی ستارخان دراین باره کاردانی و هوشیاری از خود نشان میداد، و چنانکه گفتیم