کاروانسرا و خانههای روسیرا پناهگاه خود کرده بودند. دو ساعت از روز گذشته ناگهان جنگ آغاز شد. مجاهدان بستر جویها و سبزهزارها را سنگر گرفته جنگکنان پیش میرفتند. کردان پاسخ داده جلوگیری میکردند. توپها نیز آمد و شد میکرد. آندسته که در خانههای روسی جا میداشتند دلیرانه میجنگیدند، و چون مجاهدان پرهیز میکردند که توپ بآنخانهها ببندند این خود دلیری ایشان را فزونتر میگردانید. این یکی از خونریزترین پیکارهاست. مجاهدان اگرچه دویست یا سیصد تن در برابر هزار تن بیشتر میبودند با آن جنگآزمودگی که داشتند و جانفشانی که مینمودند هریکی از ایشان برابر چندتن بشمار میرفت. هفت ساعت هنگامه برپا بود. هنگامهای که هرکس دیده هرگز فراموش نخواهد کرد. کردان دلیری و ایستادگی بیاندازه نمودند. ولی مجاهدان چیرگی کرده ایشان را از جا کندند. آندسته که در خانههای روسی جا میداشتند با همه استواری جای خود و با آنکه توپ پایشان بسته نمیشد سی و هفت تن از پا افتادند تنها چهار تن توانستند گریخته نیمه جانی بدر برند. چون اینان از میان برخاستند دستههای آنور رود ایستادگی نتوانسته آنان نیز هرکس توانست سوار اسب شده رو بگریز آورد. در این میان از لشگرگاه آناخاتون توپ انداخته میشد ولی دیری نکشید که گریختگان بآنجا رسیدند و از ترس و لرزی که اینان میداشتند در سراسر لشکرگاه را ترس فراگرفت و یکساعت نکشید که از آنجا نیز رخت بربستند.
در این گیرودار سردار خود را برزمگاه رسانیده از مژده فیروزی شادمان گردید و مجاهدان را نواخته به حسینخان که این فیروزی نتیجه دلیری و مردانگی او میبود مهربانی بسیار نمود، و چون ایشان میخواستند از دنبال کردان بروند جلوگیری کرد. امروز حسینخان جانفشانی بیاندازه نمود و تو گفتی میدانست که آخرین جنگ فیروزانه اوست دلیری و مردانگی دریغ نمیگفت. اینست همه او را دوست میداشتند و پیاپی نام «حسینخان» بزبانها میرفت.
در این جنگ با آنکه تاخت از مجاهدان میبود و کردان از پشت سنگر بجلوگیری میکوشیدند، از آنان بیش از پنج تن کشته نشده چهار تن هم زخمی بودند. ولی از کردان هشتاد تن بیشتر کشته برجا ماند و کسی چه میداند که همان اندازه هم زخمی همراه نبرده باشند. چنانکه گفتیم سی و هفت تن از دلیران یکهتاز در خانههای روسی کشته شده و تنهاشان در جلو خانهها بر روی زمین خوابیده بود، و رویهمرفته در اینسو و آنسوی پل پنجاه تن بیشتر افتاده بودند. گذشته از آنانکه از دم پل تا آناخاتون در راه افتاده و شماره آنان سی تن کمابیش میبود، نیز چهارده تن دستگیر شده بودند که نزد سردار آوردند و سردار بآنان مهربانی کرد.
در این هنگام دسته دسته مردم رو بآنجا آورده چهار پنجهزار تن گرد آمده بودند و شادمانی مینمودند. یکی از پرشورترین روزهای تبریز میبود. آنچه از گریختگان اسب