برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۵۹۳
بخش سوم
 

مجلس بسرباز و عوام ناس که غارت کنند.

نهم – گرفتار کردن رؤسای مشروطه‌خواهان و وکلا و طرفداران مجلس را و بدار زدن و نفی کردن آنها نظر باهمیت موقع و شخصی ایشان.

دهم – بجهة آسوده کردن خیال جمهور و دول اروپ اعلان کردن که مجلس دوباره باز خواهد شد.

شاه موافقت خود را باین ترتیبات بیان کرد. و گفت بهتر است که سرباز و سوار ایرانی هم در این کار اشتراک بکنند ولی بنده بملاحظه اینکه اینوقت برای بریگاد قزاق بهترین اوقات است که وظیفهٔ حقیقی خود را از پیش برده و رسوخ کامله خود را در حیات سیاسی دولت ایران محکم و اجرای خیالات آینده را آسانتر کند قطعاً و مصراً رد کردم. اما در خصوص مداخله شخصی و فعلی بنده در روز بومباردمان (توپ بستن) سفیر راضی نمیشد و میترسید که دول سایره اعتراضی کنند ولی بنده امر جناب جلالتمآب عالی را در نظر داشتم و بملاحظه اینکه کار را بدست افسرهای ایرانی ندهم (اگر چه افسرهای ایرانی قزاقخانه صداقت خالصانه بروسیه دارند ولی هر چه باشد باز هم ایرانیند ممکن است که در موقع اجرای کار حسیات ملی آنها را مانع شده و کار را بکلی خراب کنند) بمداخله شخصی و فعلی خود قرار دادم من جناب جلالتمآب عالی را امنیت کامله میدهم که در بریکاد قزاقخانه که در دست بنده است افسر و غیر افسر انتظام و صداقت مخصوص بجهت کار دارند.

در صورتیکه مانعی از خارج ظهور نکند موفقیت کار را مسئولم منتظر اوامر عالی – ۳۱ مه (روسی) کولونل. و. لیاخوف»

خواستن محمد علیمیرزا هشت تن را مجلسیان که انجمنها را پراکنده گردانیدند امید می‌بستند که محمد علیمیرزا از خشم و تندی کاسته نرمرویی خواهد نمود. لیکن او بگستاخی افزوده فردای آنروز بیرون کردن هشت تنی از سران آزادی را خواستار گردید. خواستش بیرون کردن آنها از ایران و یا سپردن بدست او میبود از آن هشت تن یکی میرزا جهانگیر خان مدیر صور اسرافیل، دیگری سیدمحمد رضای شیرازی مدیر مساوات، دیگری ملک‌المتکلمین، و دیگری سید جمال واعظ، دیگری بهاءالواعظین، دیگری میرزا داود خان بود. اما دو تن دیگر را نشناخته‌ایم.

در روزنامه صور اسرافیل همیشه سخنان تندی نوشته میشد و از شاه و درباریان نزدیک بدگویی فراوان میرفت. این روزنامه از شاپشال نکوهش دریغ نگفته او را «جهود» میخواند. این بدگویبها بیشترش از آن میرزا علی‌اکبرخان دهخدا میبود. ولی چون یکی از دو تن دارنده روزنامه میرزا جهانگیرخان میبود گناهها همه بگردن او می‌افتاد، و خواهیم دید که جوان غیرتمند قربانی این راه گردید.