برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ مشروطهٔ ایران
۷۵۰
 

شده و سه هزار تن، از دلیرترین جنگجویان را در بر، و پنج توپ کاری را با توپچیان ورزنده همراه میداشت، اقبال‌السلطنه آن دشمن کهن مشروطه بسیجیده و آنرا بسرکردگی خواهرزاده‌اش عزوخان، (همان جوانی که زمانی خود را از مشروطه‌خواهان نشان میداد)، بسر تبریز فرستاده بود که هم در چنین هنگام درماندگی شاه باو یاوری کند و ارج خود را نزد او فزونتر گرداند، و هم کینه از مشروطه‌خواهان جسته دل خود را خنک سازد.

این میاه از دیرباز از ماکو براه افتاده، از خوی باینسو بهر آبادی که میرسیدند آتش میزدند و تاراج میکردند تا بنزدیکیهای تبریز رسیدند، و این بود از دیرباز آوازه آمدن آنان بشهر رسیده مایه بیم سختی در دلهای مردم شده بود، و ماابنک داستان رسیدن آنان را با جنگی که کردند مینویسیم:

روز دوشنبه شانزدهم شهریور (۱۰ شعبان) که گفتیم در بازار جنک سختی رفت، و از آن سوی مردم در خیابان در برابر نمایندگان عین‌الدوله بنمایش می‌پرداختند، فردا سه‌شنبه آرامش بود، ولی امروز آگاهی رسید که سپاه ماکو تا صوفیان (شش فرسخی تبریز از سوی شمال غرب) پیش آمده‌اند. نیز دسته‌های سیاه از تهران (بختیاری و قزاق و دیگر دسته‌ها) بباسمنج رسیده‌اند.

از چندی پیش گروهی از روستاییان ساوالان و خواجه دیزه و الوار که دیه‌هایی در بیرون تبریز، از سوی صوفیان میباشد، بشهر آمده و از ستارخان تفنگ و فشنگ گرفته و در دیه‌های خود سنگرها پدید آورده بودند، و چون سپاه ماکو بصوفیان رسیده بود امروز آنان جلو پیشرو آن سپاه را گرفتند و زنان و فرزندان خود را بشهر فرستادند.

روز چهارشنبه هجدهم شهریور (۱۲ شعبان) در شهر جنگی نبود. لیکن در بیرون یک داستان بسیار اندوه‌آوری رخ داد. چگونگی آنکه سپاه ماکو از صوفیان برخاسته به پیشرو خود پیوست، و مجاهدان که در سالاوان می‌بودند با ایشان بجنگ ایستادند. لبکن با آن سپاه بسیار برابری نتوانسته شکست خوردند و در اندک زمانی بیست و هشت تن از آنان کشته شد و هفتاد و پنجتن دستگیر افتادند، عزوخان دژخیمانه دستور داد که چهار تن از سران اینان را بدهانه توپ گزارده گوشت و استخوانشان بهوا پرانیدند. غرنب توپها از دو فرسخی شهر را تکان میداد، و چون آگاهی از چگونگی رسید بسیاری از مردم سخت هراسیدند.

این خود لغزشی می‌بود که یکدسته روستاییان ناآگاه را، که جز تفنگ افزاری نمیداشتند در برابر آن سپاه بگمارند، و من نمیدانم این لغزش از که سرزده بوده.

روز پنجشنبه آرامش بود. امروز سالار ارفع[۱] که عین‌الدوله او را بسر درود

  1. میرزا عبدالله ‌خان فرزند نظام‌العلماء با آنکه بسیاری از خاندان ایشان در سوی مشروطه می‌بودند و او نیز پیش از این مشروطه‌خواهی می‌نمود این زمان بدولتیان پیوسته بود