سختی در میان میبود. از ارک سه تیر توپ انداختند، و چنین گفته میشد که دولتیان هم از سوی دوجی و هم از بیرون شهر به پیشرفت پرداختهاند. در یکی از یادداشتها دربارهٔ این شب چنین مینویسد: «الحال که از شب سه ساعت میرود لاینقطع تیر تفنگ است که از چهار طرف شلیک میشود باعتقاد من اقلکم تا این ساعت یک کرور تفنگ از طرفین خالی شده بلکه مضاعف. امشب شب بسیار هولناکیست» روز پنجشنبه آگاهی رسید سپاه ماکو که از دیری آوازهاش پراکنده شده بود پیشرو آن از صوفیان باینسو گذشته و در نزدیکی دیه خواجه میرجان چادر زدهاند، و از اینسو مجاهدان ساوالان و خواجهدیزج که در جلو آنان ایستادهاند در دیه ساوالان میباشند.
امروز ستارخان و باقرخان دستور دادند از این پس هر مجاهدی دست بتاراج گشاید همراهانش او را بزنند. نیز هنگام پسین دستهای از لشگرگاه عینالدوله بخیابان تاخت آوردند. باقرخان دستور داد چهار توپ انداختند که کسانی از ایشان کشته شده و دیگران بازگشتند.
شب آدینه یکساعت از شب گذشته از سوی دروازه استانبول تیراندازی سختی آغاز شده و مجاهدان که در خانهای خود میبودند همگی بیرون آمده بیاری سنگرها شتافتند در همان هنگام از سر خیابان و مارالان و از سوی باغمیشه و دیگر جاها سواران بتاخت پرداخته مجاهدان بجلوگیری کوشیدند و از هرسوی آواز تفنگها بهم درآمیخته در شهر پیچید، و چون جنگ بس سختی میبود از سنگر نوین امیرخیز توپ را کشاد دادند و دو تیر بسوی دوچی انداختند . تا دو ساعت آشوب برپا میبود.
روز آدینه در بازار مجاهدان چون برای ناهار رفته بودند سواران فرست بافته سنگرهای ایشان را گرفتند. نیز بر کاروانسرای درعباسی دست یافته استوار نشستند، کربلایی حسینخان و مشهدی محمدعلیخان چگونگی را دانسته بر سر آنان شتافتند و با آنان درآویخته تا غروب جنگ سختی کردند و سه تن از ایشان را کشنه دیگران را بجای خود بازگردانیدند. نیز دستهای از دم مقبره تاخت آوردند و در راسته بازار جنگ درگرفت. نیز از بالای دباغخانه زد و خوردهایی رفت. «بلوای تبریز» مینویسد: در این شب و روز رویهم بیست و پنج تن از دولتیان کشته شدند. درباری اردبیلی هم میگوید: هشت تن از مجاهدان کشته و چند تن دستگیر شدند.
شب شنبه چهاردهم شهریور باز دولتیان به شبیخون برخاسته از همهٔ سنگرها تیراندازی و فشار آغاز کردند و جنگ سختی درگرفت. تا بامداد آواز شلیک شنیده میشد روز شنبه باز نمایندگانی از پیش عینالدوله رسیده پیامهایی آوردند. امروز دانسته شد تیمچه خرازیها که در دست دولتیان میبود شبانه سواران دیوار آن را شکافته و بجر از چهار حجره که از بازرگانان اسلامیهنشین میبوده دیگر حجرهها را باز و هرچه از پول و کالا یافتهاند پاک بردهاند. روزنامه انجمن مینویسد چون هرچه راسته و چار سوها