میبود تا دولتیان شکست یافته بازپس نشستند، و مجاهدان فرصت نداده ایشان را دنبال کردند و از چند سو بششکلان و چهارمنار پیش رفتند. نیز از سوی امیرخبز از کوچه لکلر به پیشرفت پرداختند و در هر سویی پیشرفت بسیار کرده بسنگرهایی از دولتیان دست یافتند. ولی پاره مجاهدان در خانههای امامجمعه و برادر او و دیگر خانهها سرگرم تاراج شده بسواران فرصت دادند که بازگشته گرد آنان را گیرند. بدینسان فیروزی ناانجام مانده کسانی از مجاهدان تباه گردیدند. چنانکه گفتیم ستارخان و باقرخان میخواستند پیش از آنکه سپاه ماکو و لشکرهای تهران برسد دوچی را از میان بردارند و درون شهر را از دشمن بپیرایند و این بود دستور این پیشرفت را داده بودند. ولی چون این زمان هر گونه کسی، میانه مجاهدان میبود بسیاری از ایشان دست بتاراج گشاده کار را ناانجام گزاردند. بگفته حاجی ویجویهای امروز یازده کس از مجاهدان کشته و سه تن گرفتار شدند، واز سواران هشتاد تن کماییش نابود گردید، نیز مجاهدان پانصد باب دکان را از بازار که بدست دولتیان و کمینگاه سواران میبود آتش زدند و خانههایی را در دوچی تاراج کردند.
شب پنجشنبه دوازدهم شهریور (۷ شعبان) از سنگرها آواز شنیده میشد و جنگ
پ ۲۳۲
ضرغام با یکدسته از پیرامونیان خود
(این پیکره پیش از جنگ برداشته شده بوده)