برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

گفتار سیزدهم

چه جنگهایی با عین‌الدوله و سپهسالار رفت؟

در این گفتار سخن رانده میشود از گفتگوهاییکه با عین‌الدوله رفت و جنگهاییکه با او و سپهدار رخداد تا هنگامیکه اسلامیه بهم خورد.

در آن هنگام که در شهر با اهراب جنگ میرفت و مجاهدان بیک رسیدن عین‌الدوله و سپهدار فیروزی دیگری میرسیدند، در بیرون شهر در سه چهار فرسخی بک نمایش دیگری در میان میبود، و برای دولتیان و هواداران خودکامگی مایه دلگرمی پدید می‌آمد. زیرا در آنروز عین‌الدوله اتابک پیشین ایران و دشمن بزرگ مشروطه، «فرمانفرمای کل» آذربایجان از راه اردبیل، و سپهدار (یا نصرالسلطنه) یکی از سرداران بنام دولت، و دشمن بتام مشروطه و «رییس کل نظام آذربایجان» از راه تهران بسعدآباد میرسیدند.

چنانکه گفته‌ایم محمدعلیمیرزا چون مجلس را برانداخت و برای تبریز اندیشه‌هایی میداشت عین‌الدوله راکه در زمان مظفرالدین‌شاه «صدر اعظم» ایران بوده و با جنبش مشروطه‌خواهی آن دشمنیها را کرده بود بفرمانفرمایی آذربایجان برگزید و او را برای این کار بهتر از هر کس دیگری دانست.

محمدعلیمیرزا چنین میپنداشت که شجاع نظام و رحیمخان و دیگران ریشه آزادیخواهان را از تبریز خواهند برانداخت و عین‌الدوله با آرامش و آسایش بشهر آمده رشته را بدست خواهد گرفت. ولی سپس که ناتوانی رحیمخان و سرکردگان دانسته شد، این بار سپهدار را «رییس نظام آذربایجان» برگزیده دستور داد که با سپاهیان روانه گردد.

عین‌الدوله پس از برافتادن از صدراعظمی، بخراسان رفته در فریمان که از آن او می‌بود نشیمن گرفت، و همانا که میخواست از کارها بکنار باشد و در مشروطه پابمیان تگزارد. ولی این هنگام که تلگراف محمدعلیمیرزا رسید، چنانکه دستور او میبود، ز راه دریا روانه گردیده خود را باآستارا و از آنجا باردبیل رسانید. پیش از آمدن او آوازه‌اش بهمه جا رسیده و سران ایلها و دیگران آماده گردیده بودند که بپذیرایی برخیزند