«مکن که نزد احدی مسئول نیستی. همان وضعیکه (کولونل لیاکوف) در طهران کرد و البته شنیده سرمشق خود قرار ده. هرقدر زودتر شهر را امن نمودی و مخالفین دولت را بیشتر سرکوبی کردی زیاده مورد مراحم ملوکانه ما خواهید بود. شرط و شروط مصالحت و تأمل یعنی چه؟ رعیت باید نزد احکام دولت تسلیم محض باشد و مخالفین دولت باید با منتها سختی سزای عبرتناک بیابند. مشورة با جنرال قونسول روس بنما و بست و تحصن را بهیچ مشمار.»
روزنامه انجمن که این تلگراف را در آخرهای شهریور ماه بدست آورده چاپ کرده در پای آن مینویسد:
«شاها دستورالعملهای شفاهی و تلگرافی عقیم ماند و نقشه لباخوف در آذربایجان تطبیق نگردید.»
خدا کشتی آنجا که خواهد برد | اگر ناخدا جامه بر تن درد |
آن تلگراف چه راست و چه دروغ، این چند جمله که روزنامه انجمن در پاسخ آن نوشته شاینده است که در تاریخ جنبش مشروطه بازماند.
سامانی که بکارها داده شد چنانکه دیدیم تبریزیان باین جنگ نابیوسان و ناخواهان درآمدند. زیرا ناگهان جنگ پیش آمد، و در آن میان انجمن ایالتی بهم خورد و مخبرالسلطنه از شهر بیرون رفت، ستارخان و باقرخان تنها آن توانستند که جلو دولتیان را گیرند و خود را نگه دارند، و بدیگر کارها کسی نپرداخت ولی این زمان چون از یکسو مجاهدان بپایداری خود امیدمند گردیده و از یکسو از تهران آگاهی میرسید که محمدعلیمیرزا بسیج سپاه برای فرستادن بآذربایجان میکند و از ماکو آگاهی میرسید که اقبالالسلطنه آهنگ تبریز را میدارد، و از اینها فهمیده میشد که جنگ بدرازی خواهد کشید، از اینرو کسانی از سردسنگان و دیگران گرد آمده بابن شدند که سامانی بکارها دهند. هنگامیکه آن جنگهای سخت میانه دولتیان با ستارخان و باقرخان میرفت اینان بکارهای خود میکوشیدند. چنانکه گفتیم نمایندگان انجمن بجان خود ترسیده هریکی بجایی پناهید. سپس نیز لوتیان دوچی آمده انجمن را تاراج کردند و بیرقش را خوابانیدند. ستارخان از کارهای ارجداری که در آن روزهای گرفتاری کرد یکی این بود که بیرق دیگری بسیجیده با شکوه و نمایش بانجمن فرستاد که بالای درش افراشتند و حسین خان باغبان را با یکدسته از مجاهدان گزیده بنگهداری آن بیرق گماشت. این نشانی از ارجگزاری او بانجمن میبود. در این روزها هم آرزو میداشت که دوباره انجمن برپا گردد و بکارها دیدهبانی کند و چون نمایندگان بدانسان پراکنده بودند و این کار آنان گذشته از بدیش جز کنارهجویی معنی نمیداشت، این بود نمایندگان دیگری پا پیش نهاده انجمن را برپا گردانیده، چون در این هنگام برگزیدن (از روی دستور قانون) نشدی، و آنگاه هرکسی