پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ مشروطهٔ ایران
۷۰۰
 

بقتل رسانده بودند». «یوم سه‌شنبه بیست و دوم خود غلام با یکهزار سواد و دویست سرباز باسلامیه آمده یازده محله همانطور که آمده بودند باز هجوم آوردند جنگ مغلوبه شد از اقبال بیزوال غلام آنچه که غلبه و شکستی بود بآنها دادم و چند نفر از آنها بقتل رسید. از سوار غلام حسین پاشا خان سرهنگ بیرامقلی سلطان که صاحب منصب کافی و کارآمد بودند تصدق خاکپای مبارک همایونی ارواحنا فداه شدند و چند نفر هم مجروح است. چنانکه تلگرافاً هم بعرض خاکپای مبارک رسانیده‌ام و پریروز چهارشنبه بیست و سیم باز خیابانها و امیرخیز و سایر محله‌ها با کمال استعداد دولتی که از پارسال ضبط کرده‌اند آمده که خانه شاهزاده مقتدرالدوله را داغون نمایند سوار از هر طرفی رفته تا غروب دعوای سخت شده بحمدالله از آنجا هم شکست عظیم یافته و چند نفر آدم آنها مقتول شد و یکنفر هم از سوار تصدق خاکپای مبارک شد دیروز پنجشنبه حسن‌آقا تاجرباشی آمده بود که خیابانیها میخواهند تسلیم باشند. از دیروز رفته تا حال مراجعت نکرد و دیروز هم مختصر دعوا شد غلام نگذاشتم امروز جمعه هم منتظر آمدن تاجرباشی هستم و از یکطرف سوار که پنج روز است بمراغه فرستاده‌ام هنتظرم که قورخانه توپ را برساند و بیشتر از این نبودن فشنگ و جیره سوار است قسم بنمک با محک الان معطل فشنگ هستم فشنگ و جیره جسارت عرض می‌نمایم مرحمت نمیفرمایند خود غلام آنقدر می‌توانست که از خود صد هزار دانه فشنگ گرفته سوار دادم همه در این دعواها تلف کردند استدعا از خاکپای مبارک اینست عاجلا فشنگ و پول مرحمت فرمایند که زیاده از این اسباب معطلی نباشد و تلگرافاً امر مقرر فرمایند امیر معزز هزار سوار اردبیل و فوج اردبیل که بغلام مرحمت شده عاجلا حرکت بدهد هفتصد سوار و فوج پنجم ایلات در باغ صاحبدیوان اردوست اردوی اهر امروز بآنها ملحق شود محنت راپورتها همینطور بود و جسارت شد.»

«غلام جان‌نثار رحیم چلبیانلو مهر یارحیم»

در حاشیه دوباره می‌نویسد:

«جسارت دیگر اهالی محله‌ها هر روز با توپ دعوا می‌نمایند چنانچه چند توپ بخانه شاهزاده مقتدرالدوله انداخته‌اند دعوای آنها دعوای دولتی است. مهر یا رحیم.»

در این تلگرافها بیش از همه میکوشیده‌اند که بناتوانی‌های خود پرده کشند و بهانه‌ها آورند و نویدها دهند. مثلا روز یکم مرداد که آرامش می‌بود شجاع نظام درباره آن چنین تلگراف می‌کند:

«تهران توسط حضرت مستطاب اشرف سپه‌سالار وزیر جنک دام ظله بخاکپای مبارک کارگذاران اعلیحضرت قدر قدرت ظل‌اللهی ارواحنا فداه از مساعدت اقبال بیزوال همایونی روح‌العالمین فداه و توجه حضرت حجت عجل‌الله فرجه طرف را بنوعی مضطر نمودیم که با کمال ضعف واسطه بحضور حضرت حجج‌الاسلامان انداخته