پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۶۹۹
بخش سوم
 

تاختها از این راه بودی. روزها که تا شام بدینسان می‌جنگیدند و آواز توپ و تفنگ بریده نمیشد. شبها نیز از سنگرها شلیکهای هوایی می‌کردند، و چه بسا که شب نیز جنگ درگرفته رویهمرفته کمتر زمانی خاموشی رخ میداد.

پنجشنبه یکم مرداد (۲۴ جمادی‌الاخری) آرامش بود: باز تاجرباشی روس بنام میانجیگری می‌آمد و می‌رفت روز آدینه تا نیمروز آرامش می‌بود، ولی سپس ناگهان جنگه برخاسته و آواز توپ و تفنگ از هر سو بلند شد. امروز دولتیان نقشه‌ای کشیده و ناگهان بعالی قاپو و میدان توپخانه درآمده بودند که میانه خیابان و امیرخیز را ببندند و از آن راه بخیابان تاخته کینه پیش‌آمد باغشمال را از باقرخان بجویند. این بود چه از سوی امیرخیز و چه از سوی خیابان جنگهای سختی رفت، و دولتیان بی‌آنکه کاری کنند بازگشتند.

شنبه سوم مرداد (۲۶ جمادی‌الاخری) بار دیگر جنگ برخاست. امروز دولتیان درباره ستارخان نقشه کشیده بودند، و از اینرو از چندراهی خانه‌ها را شکافته و جلو آمدند و انجمن حقیقت را که جایگاه ستارخان می‌بود از چند سو گرد فروگرفتند، و از چند سو بجنگ و تیراندازی پرداختند. در همان هنگام توپها نیز هیغرید و گلوله بر سر امیرخیز می‌بارانید. بلکه سواران یک توپی با خود آورده از نزدیک سنگرهای ستارخان را می‌کوبیدند. چون محمد علی میرزا از دیرکردن کار خشمناک می‌بود و برحیم خان و سرکردگان سخت می‌گرفت، امروز بآن می‌بودند که باری امیرخیز را از میان بردارند و بدینسان بی‌باکی می‌نمودند. ولی ستارخان همچنان پا می‌فشرد و از این سنگر بآن سنگر رفته گلوله می‌انداخت، و تا شام می‌کوشید تا سواران کاری نتوانسته بازگردیدند. در «بلوای تبریز»[۱] می‌نویسد: هفتاد هشتاد تن از دولتیان کشته شده از مجاهدان تنها چهارتن کشته گردیدند.

تلگرافهایی از رحیمخان و شجاع نظام و ملایان درباره این جنگها در دست است که اینک در اینجا می‌آورم:

رحیمخان درباره جنگهای سه روز نخست، در پاسخ «پرسش تهران» تلگراف می‌کند:

«بعرض خاکپای اقدس مقدس اعلی همایون شاهنشاهی ارواحنا فداه بیست و یکم شهر سامخان و حسین پاشا خان را با یکصد و پنجاه نفر سوار از باغ صاحبدیوان بحفظ اسلامیه فرستاده بودم امیرخیز و یازده محله هجوم‌آور شده، دعوا کرده بودند آنچه شکستی بود باهالی امیرخیز و سایر محله‌ها داده بودند و خیلی زیاد از آنها به

  1. حاجی ‌محمدباقر ویجویه‌ای کتابی بنام «بلوای تبریز» در همان روزها نوشته و در همان سال بچاپ رسانیده، که داستان جنگها را تا چهارماه در برمیدارد و ما از آن چیزهای بسیاری برداشته‌ایم.