برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

از آنسوی چون از این خیزش، محمد علیمیرزا ناگزیر شد از کارهای پسر رحیمخان بیزاری جوید، و او را یک گردنکش نافرمان برداری نشان دهد، و چنانکه آوردیم اتابک در تلگراف خود بنظام‌الملک دستور دنبال کردن و گرفتن او را داد، نظام‌الملک در تبریز از یکسو به نقی‌خان رشیدالملک حکمران اردبیل، دستور تلگرافی فرستاد که با سوارانی که از شاهسونان و دیگران فراهم گرداند، بقره داغ شتابد و بیوکخان را دنبال کند و از یکسو بشاهزاده مقتدرالدوله فرمان داد که از سربازان و سواران شهر و پیرامونهای آن لشگری پدید آورد و آهنگ قره‌داغ کند.

نقیخان با شتاب خود را بقره داغ رسانید و از اینسو مقتدرالدوله که بهمراهی انجمن و نظام‌الملک بسیج سپاه میکرد از روز شنبه دهم خرداد (۱۹ ربیع‌الثانی) در کنار آجی چادرها افراشته و شجاع نظام مرندی با سواران خود باو پیوستند.

لیکن باینها نیازی نبود. زیرا همینکه نقشه برگشت و برحیمخان زنجیر زده شد بیوکخان خود از تاخت و تاراج دست کشیده بدیه خود گریخت و سواران از سر او پراکندند. حاجی فرامرز خان و ضرغام نظام که با سواران خود همراهی با وی کرده بودند بترس افتاده نامه‌ای بمیانجیگری شجاع نظام برای انجمن فرستاده آمرزش و زینهار طلبیدند.

از انجمن پاسخ نوشتند که اگر آنچه از دیه ها بیغما برده اند بدارندگان آنها بازگردانند و از ستمدیدگان دلجویی کنند و خود بسپاه مقتدرالدوله پیوندند گناههای گذشته ایشان آمرزیده خواهدشد. بدینسان آسیب پسر رحیمخان از میان برخاست.

در این روزها در تهران یکداستان خنده آوری نیز رخ داد. چگونگی آنکه یکروز دیده شد یک آگهی (اعلان) در میدان توپخانه چسبانیده و در آن چنین نوشته شده: «ترکها روز دوشنبه در خیابان چراغ گاز در مسجد سراج‌الملک حاضر باشند...» مردم در شگفت شده ندانستند آنرا که چسبانیده و چه خواستی در میانست.

هر چه بود روز دوشنبه (گویا همان دوشنبه پنجم خرداد که پس

۹۳