دوتیرگی انداخته کسانی را از آنان بدشمنی مجلس وادارد.
اتابک این نقشه را بزرگتر گردانیده با یک چاپکی و پافشاری بسیار بکار پرداخت. یکی از نیرنگهای او این بود که کسانی را از سران مجلس بکنارهجویی از آن برانگیزد، و نیز یکدسته از نمایندگان را بهواداری خود وادارد، که بدینسان مجلس را از شکوه و نیرو اندازد، و خواهیم دید که با چه استادی این نیرنگ را بکار بست.
پیش از آمدن او در چند جا آشوب پدیدار گردیده، حاجی آقامحسن در عراق، متولیباشی در قم، قوامالملک در شیراز، هر یکی از راه دیگری با مجلس و مشروطه بدشمنی برخاسته بودند. حاجیآقامحسن از ملایان دیهدار عراق، و خود مرد بیباک و بیدادگری بود. پیش از جنبش مشروطه بیدادگریها کرده و در نتیجه آن بتهرانش خواسته بودند. این زمان که باز در عراق میبود، بانگیزش محمدعلیمیرزا یا بدلخواه خود، دوباره بکار برخاسته بود. چنانکه گفته میشد سوارها برای تاراج و کشتار باین دیه و آن دیه میفرستاد. یکمرد مجتهدی رفتار شاهسونان میکرد. بارها در مجلس ستمگریهای او بمیان میآمد. در نشست روز سهشنبه نهم اردیبهشت ۱۲۸۶ (۱۶ ربیعالاول ۱۳۲۵) تلگراف زنهای ابراهیمآباد خوانده شد که از قم فرستاده و در آن چنین میگفتند: چهارده تن از کسان ایشان بفرمودهٔ «شیخ عبیدالله ثانی»[۱] حاجی آقا محسن کشته شده است و هفده یا هجده تن زخمی گردیده و نزدیک بمرگ میباشند. و گروهی را نیز گرفته بند کردهاند.
مجلس از این تلگراف بتکان آمد. یکی از نمایندگان گفت: «اگر اینطور است ثمر نشستن ما در اینجا و حرف زدن چیست؟!..» دیگری گفت: «خیلی عجب است که میگوید اگر اینطور است، و حال آنکه تعدیات حاجی آقامحسن بالاتر از اینهاست»
- ↑ شیخ عبیدالله یکی از «مشایخ» بزرگ کرد میبود که در زمان ناصرالدینشاه بنام لشگرکشی و جنگ با «رافضیان» از خاک عثمانی بآذربایجان تاخت و کسان او در کشتار مرد و زن و بچه و در تاراج و ویرانی اندازه نگه نداشتند و این بود که به ستمگری شناخته گردید.