برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بسر خود است پس چرا از رحیمخان بازخواست نمیکنند؟..

محتشم‌السلطنه نماینده اتابک خواست پرده‌کشی کند چنین گفت: «تصور نشود که صدور اینگونه حرکات با اطلاع دولت باشد ایلات حالشان معلوم است..» سپس گفت: «سردار نصرت تبری میجوید. باز گفت: «البته وزارت داخله برحسب تکلیف خودشان اقدام خواهند نمود».

حاجی سید نصرالله بهواداری ازو برخاسته چنین گفت: «ساحت دولت از این چیز ها منزه است ... باید اصلاح را حتی الامکان از دولت بخواهید».

ولی این پرده پوشیها سودی نداشت و سخن دامنه پیدا کرد، و تقیزاده پس از سخنانی چنین گفت: «وزیران یا باین بیدادگریها چاره کنند یا همگی از کار کناره جویند».

حاجی امام جمعه خویی گفت: اینکه میگویند بدولت بد گمان نباشیم چگونه شود؟!.. اهر که دارای چهار هزار خانوار است رحیمخان تا بحال کی مییارست بآنجا تازد ؟!

این گفتگو از پسر رحیمخان و پافشاری وکلای آذربایجان عنوان داد که هر نماینده‌ای از آشوب شهر دیگری بنالد، و بدینسان نامهای بسیاری از بیدادگران - از کهنه و نو - بمیان آید.

وکیل التجار از آشفتگی خلخال و از بیدادگری شکرالله خان گله کرد. سید حسین از بیدادگری سالارالدوله که این زمان تازه بکار برخاسته بود سخن راند. نمایندگان دیگری نامهای عمید السلطنه تالش و قوام الملک و حاجی آقا محسن را بمیان آوردند. متولیباشی بتهران آمده بود و نیازی بدادخواهی ازو باز نمیماند.

حاجی آقا محسن را که بطهران خواسته بودند تا قم آمده و از آنجا بازگشته بود. نمایندگان می‌پرسیدند: که دستور داد که از آنجا باز گردد؟!..

این سخنان در پرده گله و دادخواهی و بدگویی از اتابک میبود. چه او را پاسخده این آشوبها و بیدادها میدانستند. امروز نخستین روزی

۷۸