برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

فوری میخواهند بمماطله گذرانده نائل بمقصود شوند ملت مسلح محض اینکه حمل بر اغتشاش نکنند ساکت تکلیف ملت را معین فرمایند

(انجمن ملی تبریز)

امروز بار نخست ستار خان در میان آزادیخواهان پدیدار گردیده بکار برخاست. بدینسان که چون دانسته شد اکرام‌السلطان پس از انجام کار خود در شهر و برانگیختن اسدالله و حاجی‌آقا و دیگران، به باغ «بابا باغی» [۱] در بیرون شهر رفته که در آنجا چشم براه نتیجه باشد، انجمن کسی را خواست که بدانجا رود و او را دستگیر کرده بشهر بیاورد. ستارخان که این زمان از شمار مجاهدان میبود ولی در میان ایشان نامی نمیداشت، خواستار آن کار شده با چند تنی به «بابا باغی» شتافت. نیک بیاد میدارم که چگونه از میان انبوهی راه باز میکرد و تفنگ به دست و گیوه بپا با همراهان خود از میدان توپخانه میگذشت. من بار نخست بود او را میدیدم، و چون از چهره مردانه واز چاپکی رفتار و از خویشتن‌داری او در شگفت شدم، پرسیدم: این کیست و کجا میرود؟ گفتند: ستار خان قره داغیست که برای گرفتن اکرام‌السلطان به «بابا باغی» میرود.

ولی اکرام السلطان بامداد زود از گرفتاری اسدالله و دیگران آگاه گردیده بیدرنگ روانه تهران شده بود که ستارخان باو نرسیده تهیدست باز گردید.

بازپافشاری تبریز در میان این آشوب و بهم خوردگی، باز آزادی خواهان تبریز قانون اساسی را میطلبیدند و باز کسانی بدگویی از محمد علیمیرزا کرده به بر انداختن او میکوشیدند. سخنرانانی از اینان چنین میگفتند: «آیا پسر رحیمخان یاغیست که این قتل و غارت را مینماید یا اینکه از طرف دولت مامور این کار شده؟!..» بانجمن ایالتی و سردستگان فشار آورده می‌گفتند: «اگر پسر رحیمخان یاغیست ما بدفاع از شهر خود و از هموطنان خود قادریم. اجازه دهید آماده سفر گردیم» می‌گفتند «تکلیف ملت را معین کنید».


  1. باغی در یکفرسخی شهر است که شکارگاه ولیعهدها بوده
۶۵