برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

روز یکشنبه سوم خرداد (۲۳ ربیع‌الاخری) امامجمعه بشهر درآمد. آزادیخواهان نیز بپذیرایی برخاستند، و بگفته روزنامه انجمن ده هزار تن کمابیش مردم به پیشواز شتافته بودند. از اینرو او هم یکسره بانجمن ایالتی آمد و سخنانی از روی مهر و خوشی - یا بهتر گویم: از راه رویه کاری - در میان او با نمایندگان رانده شد.

سپس یکشنبه دیگر که دهم خرداد (۳۰ ربیع الاخری) میبود حاجی میرزا حسن بشهر خواستی رسید. در اینجا انجمن ایالتی و دیگر انجمنها و سردستگان همگی بپذیرایی برخاستند، و سراسر شهر بجنبش درآمده پیشواز بسیار باشکوهی کردند. نمایندگان انجمن تا باغ حاجی ابراهیم صراف پیش رفته در آنجا دستگاه پذیرایی درچیده، و توده مردم تا یکفرسخ از بیرون شهر جلو رفته سر راه را فرا گرفته بودند. با آنکه آزادیخواهان کینه را رها کرده از در آشتیخواهی درآمده بودند بدخواهان مشروطه باز کینه جویی نشان میدادند و همچشمی بی اندازه می نمودند. حاجی میرزا حسن را روی تخت روان نشانده مردم آنرا روی دوش راه میبردند. بگفته روزنامه انجمن پیشوازی باین شکوه کمتر دیده شده بود.

بدینسان نقشه‌های محمدعلی میرزا درباره تبریز، یکی پس از دیگری با دست دو سید مجلس شوری و مخبرالسلطنه و نمایندگان انجمن ایالتی انجام میگرفت. همین آمدن امامجمعه و مجتهد، بجای آنکه دو تیرگی را از میان بردارد، آنرا بدتر گردانید و بدخواهان مشروطه از آمدن آنان بگستاخی افزودند، و خواهیم دید که یکماه نگذشته همین ملایان بچه دشمنی با مشروطه برخاستند.

در این هنگام یکی هم از گرفتاری های آذربایجان حکمرانی حاجی محتشم‌السلطنه در ارومی میبود. این مرد بیرنگ که امروز پس از سی و چند سال «رئیس مجلس شوری» است، آنروز یکی از هواداران خودکامگی و از کارکنان دربار میبود، و از اینرو در ارومی نشسته بجای آنکه دست باز کند و از همان مردم شهری و روستایی و از سرباز و سواره که در دسترس میداشت، سپاهی سازد و کردان

۳۷۱