برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چراغ بست نشسته، و سید عبدالحسین لاری را که یکی از ملایان شکوه دوست و نامجو میبود بیاری خود خواسته، و او با هفتاد تن تفنگچی آمده و بامهای شاه چراغ را سنگر کرده با شهر بجنک می‌پرداخت سه ماه بیشتر این کشاکش در میان میبود.

در اسفند ماه تلگراف آشتی بتهران فرستادند و گمان میرفت که آشوب پایان یافته . لیکن چند روزی نگذشت که داستان کشته شدن قوام رخ داد. بدینسان که روز شنبه شانزدهم اسفند (۴ صفر) هنگامی که قوام در باغ دیوانخانه و دسته انبوهی در پیرامون او می بودند ناگهان جوانی نزدیک گردیده چهار تیر باو زد و در زمان خود را هم کشت. پیرامونیان قوام بهم برآمدند، و سپس که بجستجو پرداخته رخت و تن کشنده را کاویدند از جیب بغل او کاغذی بیرون آمد که در روی آن می نوشت: «نعمةالله بروجردی نمره ۱۹ قاتل نصرت‌الدوله پسر قوام الملک شیرازی»

این یک کار شگفتی میبود ، چنانکه سپس دانسته شد ، این نعمة الله نوکر معتمد دیوان میبوده، چون معتمد دیوان از دشمنان بنام قوام میبود با انگیزش او به پیروی از عباس آقا کشنده اتابک باینکار برخاسته. ولی در اینجا بیش از همه کینه های دو تن کارگر میبوده.

پسران قوام کشته پدر را از زمین برداشته بدستاویز آن، خانه هایی را از بدخواهان خود تاراج و کسانی را دستگیر گردانیدند ، و بدینسان دوباره کشاکش و کینه توزی پدیدار گردید. سپس روز نوزدهم اسفند در بزم سوگواری قوام، باز داستانی رخ داد و دو تن از ملایان بنام آنجا کشته گردیدند . یک پسر قوام هم زخمی شد. صاحب اختیار که این زمان والی فارس میبود در تلگراف خود بمجلس درباره این داستان میگفت: «دیروز در فاتحه قوام‌الملک سید احمد دشتگی تیری بسالار السلطان زد که مشغول معالجه اند دو تیر هم بآقا شیخ باقر خورد و دو نفر هم مقتول شدند سید مزبور را مردم قطعه قطعه کردند».

ولی انجمن اسلامی در تلگراف دراز خود داستان را بوارونه این باز نموده چنین مینوشت: «امروز صبح برخاستن از مجلس فاتحه

۳۵۳