برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

دیگر از شهر بیرون نروی بیدرنک جنک آغاز خواهیم کرد.

از این پاسخ فرمانفرما را تاب ایستادگی نمانده شهر را رها کرد و بمیاندواب بازگشت. بدینسان یک داستان ننک آلودی رخ داد. عثمانیان بشهر درآمده استوار نشستند، و این شگفت که باز می‌گفتند: ما بخاک ایران نگذشته ایم. محمدعلی میرزا و وزیرانش نیز می‌گفتند: عثمانیان هنوز آگهی جنگی نفرستاده‌اند.

فرمانفرما در میاندواب نشسته سپاه گرد میآورد. در این هنگام از حاجی محمدرضا نامی از بازرگانان کاشان کاری رخداد که باید نامش در تاریخ بماند، و آن اینکه از عراق پانصد تومان پول برای فرمانفرما فرستاد که در راه جنک بکار برد، فرمانفرما پول را پذیرفته با تلگراف سپاس گزارد.

از آنسوی چنانکه گفتیم در این کشاکش با عثمانی دولتهای روس و انگلیس و آلمان نیز دلبستگی می نمودند، و گذشته از این لشکر کشیها و کوششها گفتگوهایی نیز در تهران و استانبول کرده می شد. نیز کمیسیونی در نزدیکیهای مرز برپا و گفتگو از خط مرز می‌رفت . عثمانیان اگر برخی از خاک ایران را از آن خود میشماردند ساوجبلاغ از آن جمله نتوانستی بود. از اینرو عثمانیان ناگزیر مانده روز یکم اسفند ساوجبلاغ را رها کرده پس نشستند، و کردان سرکش نیز بشیوه همیشگی خود از در پشیمانی درآمده بار دیگر بایران بستگی و فرمان برداری نمودند. شگفت تر از همه آنکه چون این آگاهی به تهران رسید محمدعلی میرزا دستاویزی برای شیرینکاری پیدا کرده «دستخط» پایین را بمجلس فرستاد:

احتشام السلطنه تلگرافی الان مبنی بر حرکت فریق از ساوجبلاغ رسید چون برای دولت و ملت مژده بود فرستادم ملاحظه نمایید و فردا در مجلس علنی قرائت نمایید که ملت بدانند من آرام و راحت خود را حرام کرده در مراجعت فریق و در این بشیمانی طوایف یاغی بدون خونریزی چقدرها اقدامات و زحمات را کشیده‌ام امیدوارم با همراهی و اتحاد معنوی مجلس

۳۴۷