برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مشروطه بسیار گران می افتاد. ولی همان روز در حیاط عدلیه با بودن وزیر عدلیه و وزیر جنک و نمایندگان انجمنها و چند صد تن از تماشاییان بکار بسته شده بهر یکی از آن چهار تن دو هزار شلاق زدند، و سپس هر چهار را خسته و کوفته بر روی گاری نشانده روانه کلات گردانیدند.

اما کشندگان فریدون، چون میبایست بازپرس و رسیدگی بیشتر گردد داستان آنها را در جای خود خواهیم آورد.

نخستین خونریزی در تبریز در اینجا باز از آذربایجان سخن میرانم. در اینمیان در آنجا نیز، چه در ساوجبلاغ و چه در خود تبریز ، یکرشته داستانهایی رخ میداد. اما در تبریز چنانکه گفتیم میرهاشم دسته جدا کرده از کارشکنی باز نمیایستاد و لوتیان دوچی میدان یافته آنچه می‌توانستند، از بهم زدن ایمنی خودداری نمی نمودند. کونسول روس همچنان پافشاری کرده گرفتن نایب کاظم و همدستانش را میخواست و از آنسوی تفنگداران دوچی به پشتیبانی از آن بر خاسته نافرمانی و ایستادگی نشان میدادند. هر زمان آشوب دیگری رخ میداد و لوتیان شبانه بدر خانه ها رفته از توانگران پول می ستدند.

کونسول میگفت کسانی شبانه بدر کونسولخانه رفته و آهنک کشتن او را داشته اند، و همین را بهانه گرفته بیست و پنج تن قزاق به تبریز خواست و شماره پاسبانان کونسولخانه را دو برابر گردانید. این داستان در تهران در مجلس بگفتگو گزارده شد و از وزیر خارجه پرسش رفت ولی او پاسخ روشن نتوانست و همانا داستان با آگاهی از دربار میبود.

فرمانفرما تا در تبریز میبود اندک جلو گیری میرفت، و چون او رفت انجمن جلوگیری را از بیگلربیگی خواستار شد ولی نتیجهٔ دیده نشد، و خود پیدا میبود که کار بخونریزی خواهد کشید. در این میان عید قربان رسید. چنانکه میدانیم در زمان خودکامگی در این عید شتری میکشتند. بدینسان که جانور بیزبان را با منگوله و زنگوله آراسته و سوارگانی از پس و پیشش افتاده، با سرنا و دهل، یکروز و دو روز در بازار می گردانیدند و شادیها مینمودند، و روز قربان میکشتند که هنوز

۳۳۶