برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و یک غلام سیاهی را دستگیر کرده ببازپرس کشیدند، و از گفته های او او این دانستند که صنیع حضرت که یکی از سران اوباشان می بود دیشب را در آنخانه گذرانیده، ولی بامدادان آهنک خانه پدر زن خود کرده که شب آینده را در آنجا بسر برد. این را دانسته شبانه با دسته ای از پولیس و سرباز و ژاندارم بآنجا شتافته گرد خانه را گرفته و کسانی از پشت بام پایین رفته در اتاقها بگردش و جویش پرداختند، ولی جسته خود را نیافتند. چون میخواستند بازگردند یکی چشمش برختهای او افتاد که در گوشه‌ای نهاده، و دانست که خود او نیز در خانه میباشد و این بود دوباره بجستجو پرداختند، و او را از میان زنان بیرون آوردند و با همان چادر و رخت زنانه با خود برداشته بشهربانی آوردند.

از این آگاهی آزادیخواهان شادمان گردیدند. از آنسوی مقتدر نظام و دیگران دانستند که رهایی نخواهند داشت، و سه تن از آنان که مقتدر و سیدکمال و اسماعیل خان بودند بخانه ظفرالسلطنه پناهیدند. ولی ظفرالسلطنه آنانرا نگاه نداشته بشهربانی فرستاد که با صنیع حضرت و حاجی معصومخان، هر پنج تن را بعدلیه فرستادند.

کشته شدن فریدون زردشتی مایه رنجی برای مجلس شده بود. زیرا زردشتیان در تهران و دیگر جاها دست از کارهای خود برداشته گرفتاری کشندگان او را میخواستند. در این روزها چون از غلام سیاه مجلل بازپرسها رفت، دانسته شد کشندگان او از همان اوباشان میدان توپخانه میباشند که او را بنام کینه توزی با مجلس و قانون اساسی (که برابری بزردشتیان داده بود) کشته اند، و چون نامهای آنان دانسته شد شهربانی بدستگیر کردن آنان نیز کوشید.

آن پنج تن که بعدلیه فرستاده شده بودند، دادگاه حاجی معصوم خان را بیگناه شناخته، ولی درباره چهارتن دیگر روز دوشنبه سیزدهم بهمن (۲۹ ذی‌الحجه) حکم پایین را داد:

چون در تاریخ ۹ شهر ذیقعده ۱۳۲۵ جماعتی مفسد و اشرار و عوام کالانعام در مقام شورش و طغیان و مخالفت اساس مقدس و مشروطیت برآمده بترک رعایت حرمت اشهر حرم گفته و برخلاف میل اولیاء دولت و رؤسای

۳۳۳