برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مخالف با شرع اقدس است ما حاضر شده‌ایم که مجلسی تشکیل شود که چند نفر از روسای مجلس و چند نفر از ما در آنمجلس حاضر شده و با حضور چند نفر حکم هر کس را که ملت انتخاب کرد مذاکره نماییم و چنانکه گفته ما صحیح بود قبول نمایند و عیوب مجلس را رفع نمایند و چنانکه صحیح نبود ما میرویم در خانه‌های خود».

همان کسانی که در میدان توپخانه آشپزخانه بسیار بزرگی راه انداخته هر روز دیگهای پلو را بار میکردند، اینجا بیچیزی و نداری از خود نموده نوشته ای بروی در مدرسه چسبانیدند، بدینسان: «هر کس در راه خدا بابن مشت مردم که محض حمایت شرع در این جا گرسنه نشسته اند میتواند از صد دینار تا یک تومان اعانه بدهد که عندالله ضایع نخواهد شد». حبل المتین مینویسد این یکدروغی بیش نمیبود و در اینجا نیز دیگهای پلو را بر سر بار میداشتند.

فردای آنروز تلگرافهایی نوشته بهمه شهرها فرستادند و بنام هوا داری از «شرع» از مردم یاری طلبیدند. بگفته حبل‌المتین با آن گرسنگی دانسته نیست از کجا پول آوردند که باینهمه تلگراف دادند. شگفت آن بود که سیدمحمد یزدی بمنبر رفته میگفت: در بیشتر شهرها بویژه در تبریز مردم بهواداری ما بازارها را بسته‌اند . در جاییکه در همه جا مردم بیزاری از آنان مینمودند و این تلگرافها که فرستادند از همه جا پاسخهای بیزاری رسید که روزنامه های مجلس و حبل المتین آنها را بچاپ رسانیدند. از خوی یک پاسخ درازی رسید که سراپا نکوهش و سرزنش بملایان میبود. از استراباد کلانتر نامی تلگراف فرستاد:

حاجی شیخ فضل‌الله خدا تو را و اتباع تو را بدرک فرستد تا مسلمانان آسوده شوند.

باری روزهای پنجشنه و آدینه را اینان بآزادی میگذرانیدند و از روز شنبه دولت سربازانی بگرد مدرسه گزارده از آمد و شد جلو گرفت. سه روز نیز بدینسان گذشت. و چون گفته میشد میخواهند با همان انبوهی بسفارت روس روند و در آنجا بست نشینند، و این خود کار ننک آلودی بودی و چه بسا نتیجه‌های بدی را در پی داشتی، برخی از وزیران

۳۲۹