برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۰۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نیارسته همچنان عربده کنان و دشنام دهان بازگشتند و رو به میدان توپخانه نهادند.

زیرا در میدان توپخانه استرداران و شترداران و زنبورکچیان و فراشان و توپچیان و غلامان کشیکخانه و سربازان فوج امیربهادر ودیگران که گروه بس انبوهی میبودند، گرد آمده چادرهای دولتی را می افراشتند، و آشپزخانه بزرگی برپا میگردانیدند. این نقشه محمدعلیمیرزا میبود که با دست اینان مجلس و مشروطه را براندازد. از اینرو میدان توپخانه را کانونی برای خود میگردانیدند. از آنسوی در نتیجه هیاهو بازارها بسته و دشمنان مشروطه از هر سو رو بمیدان آورده باینان می‌پیوستند. استر داران و شترداران ناتراشیده دژ آگاه، و اوباشان سنگلج و چالمیدان، و دینداران عامی تیره‌درون بهم آمیخته، با یک شادی و جوش و خروش میآمدند و میرفتند، و پیاپی دشنام و نفرین بمشروطه و آزادی از دهان بیرون میریختند. سپس چون چادرها افراشته گردید و دستگاه سامانی گرفت سید محمد یزدی و سید اکبر شاه و دیگران از روضه خوانان و واعظان، بمنبر رفته بشیوه خودشان بسخن پرداختند و از نکوهش و بد گویی بمشروطه باز نایستادند. گویا این جمله‌ها از همان روز بزبانها افتاد: «ما دین نبی خواهیم، مشروطه نمی خواهیم».

اینان در اینحال، در دربار و مجلس نیز کارهایی رخ میداد. در دربار امیربهادر بفیروزی خود بالیده از اینسو بآنسو میشتافت، سعد الدوله با شاه از همسگالی وراهنمایی باز نمی ایستاد. امروز لیاخوف فرمانده بریکاد قزاق نیز در دربار دیده میشد. قزاقان را که گفته بودند بساوجبلاغ فرستند برای امروز در تهران نگه داشته بدستاویز جلوگیری از آشوب، در میان توپخانه بپاسبانی گزاردند.

اما در مجلس، چنانکه گفتیم هیچگونه آمادگی در میان نمی بود. با اینحال نمایندگان ایستادگی و پافشاری نمودند. بدینسان که شادروانان بهبهانی و احتشام‌السلطنه و دیگران ، که برای کارهای کمیسیونی به بهارستان آمده بودند، از پیشامد نترسیده پراکنده نشدند. دیگران نیز از بیرون بآنجا شتافته همکاری نمودند. همچنین آزادیخواهان از دور و نزدیک

۳۰۰