برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بدست دولت روس دهند. محمدعلیمیرزا در دشمنی با مشروطه تا آن اندازه پا میفشرد که از جداسری کشور نیز چشم میپوشید.

بهر حال بارها بدرفتاری از این لوتیان دیده میشد و روز شنبه بیست و چهارم آبان (۹ شوال) یک داستان ننک آلودی رخ داد . چگونگی آنکه کاظم دواتگراغلی با سه تن از لوتیان دیگر دوچی در جلو مغازه‌های مجدالملک با تپانچه تیراندازیهایی کردند و اکبروف نام آموزگار دبستان روسی را کتک زده زخمی کردند. این آگاهی چون بکونسول روس رسید، بی آنکه پرسشی در آن باره از والیگری یا از انجمن کند و یا یک آگاهی دهد، در زمان با بیست و پنج تن قزاق روس سوار گردیده بیرون تاخت و دستور به بستگان روس فرستاد که هر کس تفنک و افزار خود را برداشته بیرون آید.

خواستش پدید آوردن جنگی در میان تبریزیان و بستگان روس میبود. از اینرو چون بجلو مغازه‌های مجدالملک رسید از درشکه پایین جسته دستور داد قزاقها فشنک بتفنگها گزارده و آماده شلیک ایستادند، و خود زبان باز کرده دشنام بسیار بنام ایران و اسلام بیرون ریخت. اگر کسی پاسخی دادی کار بخونریزیها کشیدی. ولی تبریزیان چون خواست روسیان را میدانستند همگی خاموش ایستادند در آن میان تاجرباشی روسی رسیده کونسول را با زبان بازگردانید.

این داستان نیک میرساند که روسها در پی بهانه جویی میباشند و پیروان میرهاشم نیز میکوشند که بهانه بدست آنان بدهند. کونسول پس از آن دژ رفتاری باز فشار آورده لوتیان دوچی را میخواست که گرفته باو سپارند. انجمن بفرمانفرما فشار میآورد که سامان و ایمنی را در شهر استوارتر گرداند و بدکاران را دنبال کرده بکیفر رساند که بهانه روسها بریده شود. ولی فرمانفرما بکاری در این زمینه نمی پرداخت.

این نخستین میوهٔ بدخواهیهای میرهاشم و مردم دوچی بود. از همان روزها دوتیرگی در شهر رویه دشمنی بخود گرفت و از هر سو کوششهایی آغاز یافت. دسته‌های مجاهدان دوچی و سرخاب که میبودند و تا کنون همگامی با دیگر مجاهدان مینمودند از این پس جدا گردیده از تفنگچیان

۲۸۳