مجلس بارها سخن میراندند و تندیها مینمودند لیکن سودی نمیداد و دربار همچنان خونسردی نشان میداد.
شگفتر آنکه میرزا رضاخان ارفعالدوله سفیر ایران در استانبول گفتاری بیکروزنامه روس فرستاده داستان را از ریشه دروغ میشمرد و چنین گفت: «آنچه در این باره نوشته میشود انجمن تبریز ساخته پراکنده میگرداند».[۱] با آنکه در این هنگام روزنامههای روس و انگلیس نیز از پیشامد سخن میراندند و از آنسوی «کمیته اتفاق و ترقی» آزادیخواهان عثمانی از پاریس «بیاننامه» بدارالشوری و انجمن تبریز فرستاده رفتار دولت خود را بیدادگرانه ستوده بیزاری مینمودند. با این حال ارفعالدوله پیشامد را نمیپذیرفت و به پردهکشی میکوشید.
این رفتار سفیر ایران دلیل دیگر است که میانه محمدعلیمیرزا و سلطان عبدالحمید سازش میبوده. عبدالحمید از ترس آنکه پیشرفت مشروطه در ایران جنبش آزادیخواهی را در عثمانی نیرومندتر گرداند از همدردی و هم دستی با محمدعلیمیرزا باز نمیایستاد، و این فشارهای مرزی بآن عنوان میبود. یکروزنامه فرانسهای در مصر سندی بدست آورده چنین میگفت که عبدالحمید نامهای بمحمدعلیمیرزا نوشته که او را بپافشاری در برابر آزادیخواهان دلیرتر گرداند، و چون روزنامههای تهران این داستان را از آن روزنامه فرانسهای ترجمه کرده بچاپ رسانیدند دربار یا وزارت خارجه بپاسخی برنخاست، و این دلیل است که آن نوشته بیپا نمیبود.
از آنسوی ، چنانکه در برخی روزنامهها نیز نوشته شده، در زمان عبدالحمید عثمانی یک افزار سیاسی در دست دولت نیرومند آلمان میبود، و چون این دولت از پیمان روس و انگلیس درباره ایران که گفتگویش از دیرگاه در میان میبود خرسندی نمیداشت، بنام همچشمی چنین میخواست که او نیز در کارهای ایران دست دارد، و از اینرو عثمانی را بمرزشکنی وامیداشت. میباید گفت: در این پیشامد عبدالحمید و محمدعلی و دولت آلمان هر سه بهرهمند میبودند.
- ↑ جملههاییست که حبلالمتین تهران از یکروزنامه روسی ترجمه کرده