برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

هم سازش نتوانستی بود، و آنراه سازشی که آخوند خراسانی و همراهان او می‌اندیشیدند بجایی نتوانستی رسید. ملایان یک چیزیرا در برابر «شریعت» دیدن نمیتوانستند و «بآخشیج نبودن قانونها» مایه خرسندی آنان نمی گردید. بویژه با بستگی که میانه «شریعت» و زندگی آنان میبود و هر یکی بنام پیشوایی دستگاهی برچیده میداشتند و بهیچراه چشم‌پوشی از آن نمی‌توانستند. آن هوشیاری دربارهٔ نیرومندی دولتهای همسایه و بیمناکی حال ایران که دو سید و آخوند خراسانی و حاجی شیخ مازندرانی و دیگران را میبود و ایشان را بتلاش میانداخت در اینان هرگز نمیبود.

اتابک چون زمینه دودستگی را آماده دید فرصت را از دست نداده بسودجویی برخاست، و بآتش از دور و نزدیک دامن زد. چنانکه گفتیم کارکنان او نزد علما آمدورفت میکردند و رنجش و بدگمانی آنان را از مشروطه‌خواهان بیشتر میگردانیدند.

چنانکه گفتیم در اینهنگام داستان «دنباله قانون اساسی» در میان میبود. کمسیونی از مجلس آن را آماده گردانیده بود، و تقیزاده و نمایندگان آذربایجان و کسانی از دیگر نمایندگان شتابزدگی دربارهٔ بیرون آمدن آن مینمودند. مردم نیز آنرا میطلبیدند.

همین قانون نوشتن و آنرا طلبیدن بعلمای «شریعت‌خواه» گران می‌افتاد و برنجش آنان می‌افزود. قانون اساسی پیشین هنگامی گذشت که آغاز جنبش، و شور و سهش مردم زورآور میبود. از اینرو رنجشی نشان داده نشد. ولی اینهنگام آن شور و سهش از زور افتاده و یک سهش دیگری بنام «شریعت‌خواهی» در دلهای کسانی پیدا شده بود. گذشته از حاجی شیخ فضل‌الله و پیروان او برخی از نمایندگان مجلس «شریعت‌خواهی» می‌نمودند.

اینان چون پیشگامان آزادیخواهان را «بابی» یا «طبیعی» می‌پنداشتند چنین میگفتند: «خواستشان از میان بردن شریعت اسلام است و این قانون را برای آن مینویسند». اینگونه سخنانی را در میان مردم نیز پراکنده می‌گردانیدند.

از اینرو چون کمسیون کار خود را بپایان رسانید و قانون اساسی

۱۹