برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و بستگان اتابک واداشته بودند؛ و در لایحه‌شان پس از دیباچه‌ای چنین نوشته میشد: «اکنون که این واقعه بزرگ که قتل این شخص شخیص محترم که صدر اعظم مملکت و اول مشروطه‌خواه و خدمتگزار بدولت و ملت بوده است بظلم و طغیان واقعشده لهذا با کمال احترام استدعا می‌نماییم که جداً مجلس محترم از هیئت وزراء و حکومت شهر قاتل و محرک این عمل شنیع را خواسته مجازات قانونی دهند والا ما اصناف شما وکلای محترم را آسوده نخواهیم گزاشت» .

چند ساعتی با اینسخنان گذشت. کسانی فرصت یافته سهشهای بد خواهانه خود را بیرون ریختند. دیگران نیز یا از بیم، و یا از آنکه در آزادیخواهی تا این اندازه همراه نمیبودند، خاموش می‌ایستادند. گفته شد مجلس کمسیونی برگزیند که بجستجوها و بازرسیهای شهربانی و عدلیه نگهبانی کند. ولی این نیز بجایی نرسید، و سرانجام آن کردند که تلگرافی برای شاه، که اینزمان در سلطنت آباد میبود فرستند؛ و از همدردی و دلسوزی، پافشاری دولت را در باز جویی و بازرسی و دنبال کردن گناهکاران خواستار گردند.

از اتابکی که آنهمه دروغها و نیرنگها را دیده بودند هوادارای مینمودند. شگفتر آنکه کسانی بهانه آورده میگفتند: «گذشته‌ها هر چه بوده باشد. در همان نشست اخیر مجلس اتابک دلسوزی بسیار بمشروطه نشان می‌داد». بیخردان بگفته های فریب آمیز او این ارج را می نهادند.

اینها نمونه‌ایست که اتابک بیشتر نمایندگان را زیر دست خود گردانیده مجلس را از نیرو انداخته بود. کاری باین نیکی رخداده بود و مجلس بآن ارج نمی‌نهاد. از آنسوی در بیرون نیز بسیاری از دشمنان مشروطه جنب و جوش مینمودند، و چنین میخواستند که دولت پیشآمد را عنوان و کسانی را از سران آزادی دستگیر گرداند. از روزنامه ها نیز «ندای وطن» که دارنده‌اش مجدالاسلام کرمانی، جز در پی سود خود نبودی، پیشامد را در میان چارچوبه سیاه، و زیر عنوان «انا لله و انا الیه راجعون» آگاهی داد.

۲۲۹