برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اسم و اما طرق دیگر مما علیه ملل الاروبیین فیه اضمحلال الدین و انحطاط الاسلام و اهله و خوف الوقوع و لو بعد حین فی مفاسد کثیره. وبالجمله اگر از اول امر عنوان مجلس عنوان سلطنت جدید بر قوانین شرعیه باشد قائمه اسلام همواره مشید خواهد بود.»

این را بآقای نجفی نوشته که او را با خود هم‌اندیشه گرداند، و سپس رونوشتش را بنجف برای پسر خود فرستاده که آخوند خراسانی و دیگر علمای آنجا را بیاگاهاند.

این در چند ماه پیش، و در هنگامی بوده که آزادیخواهان نیک شناخته نگردیده، و خواست ایشان که روان گردانیدن مشروطه اروپایی و نیرومند گردانیدن کشور میبود، نه رواج‌دادن به «شریعت»، نیک دانسته نشده، و جز امید و خوش گمانی در دل این مجتهد شیعی جا نمیداشت.

لیکن کم‌کم چگونگی بیرون می‌آمد، و نیروی آغاز دودستگی میانه علما آزادیخواهان می‌سترسید و جدایی که میانه خواست ایشان و اندیشه ایندسته از ملایان میبود روشن میگردید. این بود کم‌کم اینان می‌رمیدند و از مشروطه دلسرد می‌شدند و بگله و بدگویی برمیخاستند. بیش از همه نوشته‌های روزنامه‌ها باینان گران می‌افتاد.

روزنامه‌ها آنروز چیزیکه بآخشیج دین یا «شریعت» باشد نمی‌نوشتند، و خود نیارستندی نوشت. آنروز دشمنی با کیش یا دین در میان نمیبود، و هنوز بیشتر پیشروان جنبش، خود از دینداران – یا بهتر گویم: از پیروان کیش شیعی – میبودند.

لیکن همینکه روزنامه‌ها در سراپای ستونهای خود گفتگو از «شریعت» و علما نمی‌کردند، همینکه سخن از آبادی کشور و نیرومندی توده میراندند و چیزهای نوینی از درس خواندن دختران و باروپا فرستاده شدن شاگردان و مانند اینها بمیان می‌آوردند، همینکه در برابر علما ایستاده خود جداسرانه اندیشه بیرون می‌دادند – اینها در دیدهٔ آنان جز روگردانی از دین و بی‌پروایی با «شریعت» نمودار نمی‌شد.

آن دلبستگی که آزادیخواهان بکشور مینمودند و بدین و علما نمی

۱۳