برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۱۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

کویهای تبریز و بیشتر مردمش اعیانها می‌بودند در آذین بندی و آراستن خیابانها، و در شکوه و پذیرایی بالا دست همه کویها را گرفت . از آغاز مغازه‌های مجیدالملک تا دوری بسیاری سراسر راهها را آذین بسته و فرشها گسترده و گلها چیدند. مغازه‌ها همه آراسته، و در جلوخانه ها چادر زده و برای پذیرایی آماده شدند. یک طاقی هم برپا کردند. نیز شعر هایی در ستایش مشروطه و سپاسگزاری از آزادی با خط درشت و روشن بروی پارچه‌ها نوشته از دیوار آویختند.

از سه ساعت بشام مانده که آمد و شد فوجها آغاز گردید سراسر ششکلان پر از آوای کوس و شیپور می بود و آواز «یکدو» از هر سو شنیده میشد. فوج مجاهدان ششکلان در سر راه صف زده به میهمانان «درود سپاهیانه» می‌گزاردند. بدینسان با صد شکوه و آراستگی پذیرایی و میهمانی پایان می‌یافت و هیچگونه نوازش و پذیرایی دریغ گفته نمیشد.

امروز بیش از دیگر روزها آوازها به «یاشاسون اهل تهران» و «یاشاسون مشروطه» و «یاشاسون مجاهدان ایران» بلند می‌گردید.

پسین یکشنبه را سرکردگان دولتی و توپچیان، در میدان توپخانه پذیرایی از فوجهای مجاهدان و آزادیخواهان خواستندی کرد. اینان نیز سر راه را، از دم بازار و جبه‌خانه تا میدان توپخانه آذین بسته، چندانکه شاینده یکدسته سرکردگانی می‌بود دستگاه پذیرایی و میهمان نوازی در چیده بودند، و چون از دو ساعت بشام آمد شد فوجها و دسته‌های مردم آغازید بپذیرایی پرداختند، و از نوازشها و پذیراییهای برادرانه آنان شور و سهش بسیاری در دلهای مجاهدان و آزادیخواهان پدید آمد.

بدینسان دید و بازدید کویها بیایان رسید. این ده روز از روز های بسیار خوش و پرشور تبریز بود. چنانکه گفتیم در این آمد و رفت نه تنها مجاهدان، مردم نیز پا در میان می‌داشتند، و کسیکه آنروزها را دیده می‌داند چه خوشی و گشاده رویی در میان مردم می‌بود، و با چه مهر و نوازشی با هم رفتار میکردند. علما و پیشروان که این

۱۵۷