برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

برانداختند و جز آجر و تیر و افزارهای پراکنده و در هم، نشانی از آن باز نگزاردند.

کسانی گفته‌اند: میرزا مصطفی بچهل تن مرد، و بیست تن زن، بهر یکی سه تومان مزد داده و برای اینکار آماده گردانیده بود.

بدینسان دو سید و همدستان ایشان، با زور همدستی و پاکدرونی، گفته خود را پیش بردند. جلوگیری از آبادی و ویران کردن یکسرای نوساز، خود نچیزیست که ما بنیکی ستاییم. ولی در این پیش آمد، و در این راه کوششی که دو سید، بنام توده ایران، پیش گرفته بودند در خور ستایش است.

این کار بارج و نیروی ایشان افزود و تکان دیگری بمردم داد. از آنسوی بحاجی شیخ فضل‌الله که فروشندهٔ زمین ببانک او میبود، و خود همچشم و هماورد بزرک دو سید شمرده میشد، بسیار برخورد، و از جایگاهش نزد مردم بسیار کاست. همچنین دیگر ملایان از دیده افتادند.

بانک بدولت گله نوشت و داد خواست، و گفته میشد بیست هزار تومان در ساختمان بکار برده بوده. شاه دستور داد زیان او را بپردازند، و بعلماء کاری ندارند.

کوشندگان رشته کوشش را از دست نهشتند، و در آن چند روز که از رمضان باز مانده بود، باز در منبرها بدگویی از خودکامگی و بی پروایی عین‌الدوله، و از ستمگری حکمرانان شهرها کردند.

دژرفتاری و بدخواهی نوز و دیگر بلژیکیان، و ستمگری شعاع‌السلطنه در فارس، و چوب زدن ظفرالسلطنه بپاهای حاجی میرزا محمدرضا در کرمان، عنوانهایی بود که پیاپی بمیان میآمد.

در اینمیان در قزوین هم داستانی رو داد، و آن اینکه حکمران با یکی از ملایان بدرفتاری نمود. همچنین در سبزوار چنین کاری پیش آمد. اینها نیز بفهرست افزوده گردید.

چوب زدن علاءالدوله بپای بازرگانان رمضان بپایان آمد و مسجدها تهی گردید، و علماء خواه و ناخواه بخاموشی گراییدند، ولی در اینمیان یک رفتار ناسنجیده‌ای از علاءالدوله حکمران تهران، دوباره آنان را بکار واداشت و میدانی برای کوشیدن ایشان باز کرد.

۸۱