برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بخشهای دوم و سوم، از هر باره با بخش یکم جداست. ولی این گفته‌ها در خور پذیرفتن نیست، و بخشهای دوم و سوم که بیگمان از حاجی زین‌العابدین است خود آگاهی و پرمایگی نویسندهٔ آنها را نشان میدهد، و اگر کمی جدایی با بخش یکم در میانست، این در بسیار کتابها رخ دهد که همه بخشها بیکسان در نیاید.

آنچه توان پنداشت اینست که میرزا مهدیخان یا نویسندهٔ آگاه دیگری بحاجی زین‌العابدین یاوری کرده، و این از ارج کوششهای حاجی نامبرده نخواهد کاست. ما اگر تنها چاپ کردن و پراکنده ساختن آن کتاب را از حاجی زین‌العابدین بدانیم باید ارجشناسی ازو نماییم و بنامش در تاریخ جایی باز کنیم. تنها بچاپ رسانیدن چنین کتابی در آن زمان انگیزه نابودی چاپ کننده توانستی بود. این نه نیکست که برشک، نیکیهای کسانی را نپذیریم.

و تنها خرده‌ای که بکتاب ابراهیم بیک توان گرفت، آن شعرها و گفته‌های بیهوده پراکنده است که بآخر بخش سوم افزوده شده. از این گذشته ما را گله‌ای هم از حاجی مراغه‌ای هست که در جای خود خواهیم آورد. شعرهای وطنی چون میخواهیم هر آنچه با بیداری ایرانیان پیوستگی میدارد یاد کنیم میباید از چکامه‌های «وطنی» که برخی شاعران در آن زمانها سروده اند هم نامی بریم. ایرانیان از سالیان دراز گرفتار شعر بوده‌اند، و از این کار زیانهای بسیار برده‌اند. ولی گاهی نیز شعرهای بی زبانی سروده‌اند که ما از آنها این چکامه‌های وطنی را میشماریم.

چون در میان آنکه با اندیشه‌های اروپایی و چگونگی زندگانی اروپاییان آشنا میگردیدند بعنوان «میهن» و «میهن دوستی» نیز آشنا میشدند، کسانی چنین خواستند که چکامه‌هایی در آن زمینه بسرایند و در روزنامه‌ها پراکنده کنند. یکی از نیکیهای روزنامه‌ها بچاپ رسانیدن اینگونه چامه‌ها و رواج دادن بآنها بود.

اگر چه چامه‌سرایان در ایران پیروی از «قافیه» نمایند، و

۶۴