برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نزدیکان شاه میبودند، با دست اینان شبنامه‌ها بروی میز شاه گزارده میشد، و او برداشته میخواند بی آنکه نویسنده و آورنده را بشناسد. از اینسو دبستان رشدیه که باز زیر نگهداری امین‌الدوله بود، و در نبودن او شیخ هادی نجم‌آبادی سرکشی مینمود، در سایه رنجیدگی که کارکنان اینجا را از اتابک میبود، دبستان ناگزیر کانونی برای بدگویی از اتابک و نکوهش از کارهای او گردیده، و چون برای شاگردان و آموزکاران ناهار از دبستان داده میشد، گذشته از شیخ یحیی که از آموزگاران بود، سید حسن برادر دارندهٔ حبل المتین، و مثمرالملک از باشندگان انجمن نهانی، نیز باینجا میآمدند، و همیشه نکوهش از اتابک مینمودند، و آموزگاران را ببدگویی ازو در میان درس وامیداشتند.

این کارها باتابک گران میافتاد، و با دست آقابالاخان سرپولیس کوشندگان را میجست، و چون بدبستان رشدیه گمان بیشتر میرفت و ناظم دبستان محمد امین، آگاهیهایی بکارکنان اتابک داده بود، بمیانجیگری او میرزا حسین برادر کوچک رشدیه را بنام گردش و میهمانی بقلهک خوانده و نزد اتابک بردند، و ازو چگونگی کارهای دبستان را بدست آوردند، از آنسوی در همان روزها پیش آمدی بیکبار پرده از روی کارها برداشت . چگونگی آنکه باز شبنامه‌ای نوشتند، و در آن نکوهش بسیار از داستان وام گرفتن از روس نمودند، و قصیده‌ای را که فخرالواعظین کاشانی دربارهٔ اتابک سروده بود، و چند بیتش در پایین آورده میشود، در آن گنجانیدند:

  ارمنی‌زاده میازار مسلمانان را بکف کفر مده سلطنت ایمان را  
  عاقبت خانهٔ ظلم تو کند شاه خراب پس چه حاجت که بافلاک کشی ایوانرا  
  داس غیرت چو شود در کف ملت ظاهر پاک از لوث وجود تو کند بستانرا  
  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  
  کاسه‌لیسی تو ازروس ندارد ثمری کاین سیه کاسه در آخر بکشد مهمانرا  

شاه در نیاوران بود، و چنین رخ داد که بهنگامیکه موقرالسلطنه پاکت شبنامه را روی میز او می‌نهاد، شاه که در برابر آینه ایستاده

۳۵