برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شاهنشاهی را پرداخته، و بند اهواز را (که بستن آن از زمان ناصرالدینشاه گفتگو میشد) بسته، و برای شهر بی آب قزوین آب خواهند آورد، و بآبادیهای دیگری نیز خواهند برخاست.

لیکن تنها وام بانک شاهنشاهی را پرداخته و بازمانده را برداشته. و در تابستان همانسال شاه و اتابک و دیگران روانه اروپا گردیدند، و دیرگاهی در روسستان، و فرانسه، و عثمانی و دیگر جاها بگردش و تماشا پرداخته و پولها را بپایان رسانیده، و با کیسه تهی بایران بازگشتند.

این رفتار ایشان بمردم بسیار گران افتاد و ناخشنودی پدیدار شد. مردم همهٔ بدیهارا از اتابک میشماردند و او را افزار سیاست همسایهٔ شمالی میدانستند، و او را که گرجی‌نژاد میبود ارمنی‌نژاد پنداشته، و همین را گواه دیگری ببدخواهی او با ایران میگرفتند.

و آنچه این ناخشنودیها را بیشتر میگردانید رفتاری بود که اتابک با دبستانها مینمود. پس از بر افتادن امین‌الدوله انجمن معارف از سرپرستی دبستان رشدیه و پرداختن پول بآنجا باز ایستاد، و خود دبستانهای دیگری بنیاد نهاد، و چنین گفته میشد دست نادرستی بپول دراز میشود. مردم همه اینها را از اتابک دانسته، و او را جلوگیر بیداری توده و پیشرفت کشور میشناختند، و دسته بزرگی از درباریان و دیگران بدگوییهای بسیار ازو میکردند و دسته‌ای بدشمنی او برخاسته بودند.

در تاریخ بیداری مینویسد: شیخ یحیی کاشانی گفتاری دربارهٔ نادرستیهای انجمن معارف و بدخواهیهای اتابک نوشته برای چاپ شدن بروزنامهٔ حبل‌المتین فرستاد، و چون آن گفتار چاپ شد و بایران آمد، یک انجمن نهانی که برای دشمنی با اتابک و کوشش در راه برانداختن او بر پا شده بود نویسنده آن شیخ یحیی را بانجمن خواندند، و او باز گفتارهایی نوشت و بحبل‌المتین فرستاد، و کم کم روزنامهٔ ثریا نیز بزبان آمد و او هم سخنانی نوشت. در نتیجه اینها اتابک از آمدن روزنامه‌های فارسی بایران جلو گرفت.

ولی کوشندگان از پا ننشستند، و این بار «شبنامه»ها نوشته و در درون پاکت باینجا و آنجا میانداختند، و چون چند تنی از ایشان از

۳۴