دهنده دیگری رخ میدهد - کنون یکروزنامه میباید یا شیوه آموزگاری پیش گیرد و یا زندیدن معنی مشروطه و قانون و دادن آگاهیهای سودمند از چگونگی تودهها و سیاست دولتها و مانند این، اندیشه ها را پیش برد، و یا یاری در جوش و سهش مردم همبازی نموده و در شادیها شادی و در دلتنگیها دلتنگی نشان دهد. آن روزنامهها هیچ یکی از اینها را نمیتوانستند، و چون خواستشان بیش از همه خود نمایی بود جز نوشته های خشکی – از فلسفه و عرفان و حدیث – نمیپرداختند. شعر که کالای ایرانست اینان باری با شعر های ساده و آسانی در جوش و سهش با مردم همراهی نمیکردند. گاهی اگر شعرهایی سروده میشد جز همان قصیده های ترکستانی و غزلهای هندوستانی نمیبود، و بیش از همه، به درستی قافیه و یا بفزونی « جناس » و « ترصیع » کوشیده میشد. آن شعرهای ترکی عامیانه ملانصرالدین و آذربایجان که ما نمونههایی از آنها را آوردیم، در تهران آن نیز دیده نمیشد.
روزنامه صور اسرافیل، در این زمینه از آنها جدا میبود و به سهش ها و آرزوهای مردم تا اندازهای نزدیک میآمد. و در پیشآمدها پا بمیان نهاده گفتارها مینوشت. همان بخش «چرند و پرند» آن بیشتر در زمینه پیش آمدها میبود. مثلا در همان روز ها در تهران، همچون تبریز، نان کمیاب شده و مردم سختی میکشیدند و نانفروشان فرصت بدست آورده به آرد خاک میآمیختند. صور اسرافیل این را عنوان کرده یک « چرند و پرندی » نوشت.
چنانکه گفتیم از چندی باز ، در مجلس گفتگوی فروش دختران قوچان بمیان آمده بود و دارالشوری میکوشید که آن دخترها را باز گرداند، و آصفالدوله فرمانفرمای خراسان که این گناه بگردن او انداخته میشد بتهران خوانده شده و دارالشوری او را ببازخواست و داوری کشیده و داستان را سخت دنبال میکرد. رویهمرفته باز گردانیدن دختران قوچانی یکی از آرزو های آزادیخواهان شده بود. صوراسرافیل درباره آن، گفتاری برویه «پیس» نوشت و شعرهای سادهٔ هنایندهای از زبان دخترها ساخت: