برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نمیداشتند. یک تیره بزرگتر دیگری ملایان میبودند که پیشگامی را هم اینان بگردن گرفتند. اینان هم بدو دسته میبودند: یکدسته که شادروانان بهبهانی و طباطبایی و همراهان ایشان و اخوند خراسانی و حاجی تهرانی و حاجی شیخ مازندرانی و همراهان اینان بودند، چون بکشور دلبستگی میداشتند و آن را در دست دربار خودکامه قاجاری رو بنابودی میدیدند، برای جلوگیری از آن، مشروطه و مجلس شوری را دربایست میشماردند، و در همان حال معنی مشروطه را چنانکه سپس دیدند و دانستند نمیدانستند، و آن را بدانسان که در اروپا بود نمیطلبیدند، و خود از کشورداری و چگونگی پیشرفت توده و اینگونه اندیشه‌ها بسیار دور میبودند. یکدسته دیگری معنی مشروطه را هیچ ندانسته و بکشور و توده هم دلبستگی نمیداشتند و در آمدنشان بمشروطه خواهی بآرزوی رواج «شریعت» و پیشرفت دستگاه خودشان میبود، و خواهیم دید که اینان سپس عنوان «مشروعه» را بمیان آوردند، و دیر یا زود از میان مشروطه خواهان بکنار رفتند.

این حال پیشروان بود. انبوه مردم بیکبار از مشروطه و معنی آن ناآگاه میبودند و تنها بنام پیروی از پیشروان بجوش و تکان بر خاستند.

این بود در آغاز جنبش کسانی میبایست که بمردم راهنما و آموزگار باشند و معنی زندگانی توده‌ای و کشور، و چگونگی پیشرفت را بدانسان که در میان اروپاییان میبود بهمگی یاد دهند و آنان را بکارهای سودمندی وادارند.

۳۵۹