برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بیرون آورد. از امروز شاه خودش را حاضر کرده باتفاق مجلس کار کند و انشاءالله اثارش را هم خواهید دید...»

این سخنان همه را خاموش گردانید. همانا زیرکی و چرب زبانی اتابک حاجی مخبرالسلطنه را هم فریفته بوده.

روز شنبه اتابک با هفت وزیر بمجلس در آمدند. نخست اتابک با آن زبان نرم و فریبای خود بگفتاری پرداخت در این زمینه: شاه بوارونهٔ آنچه که پنداشته شده، با کنستیتسیون یا مشروطه همراه است. ما وزیران نیز همگی با هم پیمان نهاده‌ایم که با مجلس و توده همراهی نمایم و کارها را از پیش بریم. بهنگامیکه من بتهران رسیدم شاه از من درباره مشروطه کشورهای اروپا پرسید. گفتم باید دولت و توده همدست باشند تا کارها از پیش رود.

سپس گفت: «تمام دول امروزه منتظرند که ما چه خواهیم کرد. تمام روزنامهای فرنگستان تا کنون در هر ماهی یک یک خبر از ایران نمینوشتند، ولی حالا هر روزه یکستون از احوالات امروزه ما مینویسند. حال که اعلیحضرت همایونی بمیل مبارک ساعی در پیشرفت این اساس میباشند دیگر جای مسامحه و درنگ نیست و سزاوار نخواهد بود که بجد و جهد اقدام در امورات نشود».

مجلسیان سست نهادانه سپاس گزاردند. سپس اتابک وزیران را بشناسانید که همان هفت وزیر پیش می ‌بودند و تنها وزیر افخم در میان نمیبود.

بدینسان مجلس بپایان رسید و اتابک سررشته دار کارهای ابران گردید. با تلگراف سر رشته داری او و هواخواهی که بمشروطه و مجلس مینمود، و نیکی که خواستی کرد، بهمه جا آگاهی داده شد. ولی در تبریز و دیگر شهرها این رویه کاری او را کمتر باور میکردند. من خود داستانی بیاد میدارم، و آن اینکه همان هنگام روزی در تبریز بحیاط انجمن رفتم. چنانکه همیشه بودی گروهی را در آنجا ایستاده دیدم و یکی از مجاهدان قفقازی (که سپس شناخته‌ام مشهدی اسماعیل میابی بوده) دم پنجره تالار ایستاده بآنان سخن میراند. چون گوش

۳۵۵