برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چیزی که هست همه اینها جز چند گاهه نمیبود. همان پیشنمازان نیز کم کم و یکایک کناره گرفتند، و نماند در میان مشروطه خواهان مگر آنانکه بیکبار از پیشه ملایی و از درآمد و شکوه آن چشم پوشیدند، و یکسره بآزادیخواهان پیوستند. همان حاجی میرزا ابوالحسن نیز با آنکه تا چندی گشاد و بست بسیاری کرد و در سایه پشتیبانی آزادیخواهان شناختگی یافت باز از پیشه خود دست برداری نتوانست، و پس از زمانی او نیز کناره گرفت و خواهیم دید که چند سال دیرتر چه دشمنی بزرگی با مشروطه، بلکه بکشور نشان داد.

از ملایان بزرگ تبریز تنها کسیکه با مشروطه همراه ماند ثقة الاسلام بود. اینمرد اگر چه جوش و گرمی بسیار نشان نمیداد ولی در دلبستگی به پیشرفت کشور و توده پایدار ماند. اما بیرون رفتن او از شهر در این پیش‌آمد انگیزه دیگری میداشت. چون همیشه میانه خاندان او با خانواده مجتهد همچشمی و دشمنی رفته بود دراینهنگام برای بستن زبان بدگویان با وی همدردی مینمود.

این از سوی ملایان بود که بدینسان از مشروطه کناره میگرفتند. این کار از تبریز آغازید و سپس در تهران و دیگر جاها نیز رو نمود. اما از سوی آزادیخواهان، آنان هم خود را از یوغ ملایان آزاد می گردانیدند، و ناگزیر جنبش نیز از این پس رنگ دیگری خواست گرفت. زیرا چنانکه گفتیم، چون پیشگامان جنبش ملایان بودند تا دیری سخن از « شریعت » و رواج آن میرفت و انبوهی از مردم میپنداشتند که آنچه خواسته میشود همینست. سپس کم‌کم گفتگو از کشور و توده و میهن دوستی و اینگونه چیزها بمیان آمد و گوشها بآن آشنا گردید، و بدینسان یک خواست دیگری پیدا شد که آزادی- خواهان میانه آن و این دودل گردیدند، و خود ناسازگاری این دو خواست بود که آزادیخواهان و ملایان را از هم جدا میگردانید، و کنون که این کار رخ میداد یکی از نتیجه ‌های آن این خواستی بود که آزادیخواهان دیگر یاد «شریعت» و رواج آن نکنند و سر هر کاری نیاز به پرگ خواستن از ملایان ندارند.

۳۴۲