برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بیست و هفتم فروردین (۳ ربیع‌الاولی) بود دسته دسته بخانه‌های شیخ سلیم و میرهاشم و دیگران رفته و آنان را باشکوه بمسجد آدینه آوردند و بنام آنکه بنیاد مشروطه را اینان نهاده‌اند بستگی بایشان آشکار گردانیدند و همگی با هم پیمان کوشش و جانفشانی تازه کردند. بدینسان بیزاری خود را از کردار و رفتار انجمن بی‌پرده گردانیدند، و بدینسان دو تیرگی میانه ایشان با انجمن (یا بهتر گویم: با نمایندگان بدخواه) پدید آمد. این کار، از دیده پیشرفت توده ارج بسیار میداشت. زیرا نشان میداد که توده انبوه چنانکه از زیردستی درباریان بیرون آمده ‌اند از زیر دستی ملایان نیز بیرون آمدن میخواهند.

پنجشنبه و آدینه بازارها باز و در بیرون آرامش می بود. لیکن در نهان بسیج آشوبی دیده میشد. مجتهد و همدستان او بکارهایی می کوشیدند. مجتهد با آن کینه‌توزی این بر نمی تافت که دو سه واعظ را از شهر بیرون کردن نتواند. از آنسوی در همان روز ها روزنامه مجلس و برخی نامه‌ها از تهران رسیده و از باز گشتن «تبول» و «تسعیر » آگاهی آورده، و بدینسان چند تن از نمایندگان دیه‌دار انجمن را، که حاجی نظام‌الدوله و بصیرالسلطنه و ملک‌التجار می‌بودند از مشروطه دلتنگ گردانیده و همچنین دیگر دیه‌داران را رنجانیده بود.

روز شنبه دانسته شد حاجی میرزا حسن در خانه خود تفنگچی گرد آورده و کسان بسیاری بآنجا می روند. از آنسوی نمایندگان انجمن و همچنین سران پیشه وران بخانه حاجی ملک‌التجار خوانده شده بودند که چند تن از داستان آگاه و دیگران همگی ناآگاه می‌بودند، و اینان چون در آنجا گرد آمدند حاجی ملک بسخن آمده چنین گفت: «می باید بخانه مجتهد برویم، در آنجا نشستی هست».

کسانی از سران پیشه وران بد گمان گردیده و از میان راه جدا گردیدند ولی دیگران با حاجی نظام‌الدوله و حاجی ملک روانه گردیده بخانه مجتهد در آمدند. در اینجا تالار پر از مردم و یکدسته تفنگچی که مجتهد از میان کسان خود و از روستاییان زبردست پدید آورده بود در حیاط در جلو پنجره می ایستادند.

۳۳۴