یکی دیگر از کارهای انجمن در این روز ها بر پا گردانیدن «استیناف» بود. چنانکه گفتیم در آغاز کار بدادخواهیها نیز خود انجمن میرسید. ولی سپس دادگاهی بنیاد نهاد، و اکنون «استیناف» یا دادگاه دوم نیز پدید آورد. هنوز مجلس قانونی برای عدلیه نگزارده و از تهران دستوری در این باره نرسیده بود. ولی چون مردم نیاز میداشتند انجمن در این کار نیز پیشگام گردید.
نخستین بهار آزادی در این میان فروردین ۱۲۸۶ فرا رسید و بهار آغازید. این برای ایرانیان نخستین بهار آزادی، و خود از خوشترین زمانها میبود. انبوه مردم با دلهای پر از امید و آرزو، در راه پیشرفت کشور بکوشش برخاسته، پیر و جوان، و توانگر و کمچیز، و ملا و عامی، همگی کار میکردند. هوسها و کینهها زبون گردیده و آرزوی پیشرفت کشور و توده بهمگی آنها چیرگی میداشت.
در تبریز، در این بهار یک کار گرانمایه بزرگی پیش میرفت، و آن مشق سپاهیگری و تیراندازی کردن میبود. این کار از زمستان آغازیده بود، ولی پیشرفت آن در بهار رخ داد.
چنانکه گفتیم از چند ماه باز، با دستور انجمن، روزهای آدینه بازارها بسته میشد و مردم در سه مسجد گرد میآمدند، و سه تن از سخنگویان که شیخ سلیم و میرزا جواد و میرزا حسین میبودند هر کدام در یکی از آن مسجدها بمنبر میرفتند و بمردم سخن میگفتند. اینکار پیشرفت بسیاری کرد. بویژه از آن میرزا حسین که خود دستگاهی گردید. اینمرد با آواز رسا و گیرا شعرهای شورانگیز، از فارسی و ترکی خواندی و سخنان هناینده گفتی و دلها را بتکان آوردی. مردم باو رو آوردند و مسجد میرزا مهدی با آن بزرگی سراسر پر شدی و کسانی هم در دالان دم در سرپا ایستادندی.
تا دیری تنها این سه تن میبودند. ولی سپس شادروانان میرزا علی ویجویهای و حاجی شیخ علی اصغر لیلاوایی نیز باین کار برخاستند
و آنان نیز از شمار «واعظان مشروطه» گردیدند. نیز من ملا محزم