برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و منطق، و اصول، و فقه، و حکمت، و مانند اینها درس خواندندی. هنگامیکه در ایران جنبش مشروطه آغازید این مدرسه‌ها رواج و رونق خود را میداشت و چنانکه خواهیم دید طلبه‌ها در پیش آمد پا در میان داشتند.

اما مکتب‌ها، نخست باید دانست که جز از «اعیان»[۱] ها و توانگران و بازرگانان فرزندان خود را بدرس خواندن نفرستادندی، و اینان جز خواندن و نوشتن که در دربار و بازار بکارشان آید نخواستندی. دانشهاییکه امروز هست نبودی، و تودهٔ انبوه بدرس نیاز ندیدی.[۲] از آنسوی در مکتب‌ها برای یاد دادن الفبا یک شیوهٔ نارسا و نادرستی در میان می‌بود، و یکسال کمابیش میخواست تا شاگرد الفبا را نیک شناسد و کلمه‌هایی را خواندن و نوشتن تواند. بچه چون بمکتب رسیدی نخست درس الفبا خواندی، و پس از آن «جزو عم» (جزو بازپسین قرآن) را از سورهٔ «قل اعوذ» آغاز کردی، و پس از آن باز ماندهٔ قرآن را (آن نیز بوارونه، و از آغاز بانجام) خواندی، و پس از آن کتابهای گلستان، و جامع عباسی ، و نصاب ، و ترسل، و ابواب جنان، و تاریخ نادر، و تاریخ معجم را، یکی پس از دیگری درس خواندی، و بدینسان زبان یاد گرفتی، و پس از چند سال باین نتیجه رسیدی که فارسی را خواندن و نوشتن تواند.

از آنسوی درنگ شاگردان در مکتب، و رفتار ایشان با یکدیگر، و رفتار آخوند مکتب‌دار با آنان ستوده نبودی. شاگردان دوشکجه گسترده به روی زمین، پهلوی هم نشستندی، و آخوند دم پنجره جای بلندتری گرفته نشیمن ساختی، و به تنهایی بهمگی شاگردان یکایک درس


  1. این کلمه نیز در عربی بیک تن گفته نشود. ولی در ایران و عثمانی بیک تن گفته شدی و درباریان و کسان توانگر و توانا را باین نام خواندندی.
  2. دیر زمانی در ایران خواندن و نوشتن جز شاینده میرزایان (شاهزادگان) نبوده، و این بوده «میرزا» دو معنی پیدا کرده: یکی شاهزاده، و دیگری نویسنده و خواننده. هنوز تا زمان ما کسان نویسا و خوانا را «میرزا» خواندندی.
۲۶