برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اما نوز و پریم، بآسانی نمیخواستند از میان بروند و این را باور نمی کردند که ایران دیگر شده و یک نیرویی بنام آزادیخواهان پدید آمده که بدخواهان را بر نمی‌تابد. آنان را چون برداشتند یکتن دیگر از بلژیکیان بنام «کینه» بجای نوز نشست که مدیر گمرک و خود در زیر دست نوز می‌بود و همان رفتار او را مینمود. نوز نیز از دادن حساب خودداری نشان میداد و چنین گفته میشد پاره نوشته های اداره راکه بزیان خود دیده در آورده و آتش زده. از آنسوی لاورس که تبریزیان بند کردن او را خواسته و شاه نیز پذیرفته بود بند نگردیده و از ایران روانه شده بود.

اینها مایه شد که بار دیگر در مجلس گفتگوهایی از نوز و بلژیکیان بمیان آمده و از وزیر مالیه بازخواستهایی شد. نیز انجمن تبریز بار دیگر تلگراف فرستاد و سختیگریهایی بدالشوری نمود.

اینها از یکسو نیروی مجلس را در برابر دربار فزونتر میگردانید و از یکسو میان مردم ارج آنرا بیشتر میساخت. مردم یک دستگاهی را که هیچگاه نپنداشتندی با دیده می‌دیدند. با اینهمه چون در آنمیان محرم (سال ۱۳۲۵) فرا رسید و بشیوهٔ همه ساله روضه خوانیها بر پا شد برخی روضه خوانها در تهران ببدگویی از مشروطه و مجلس پرداختند. یکی از آنان سید اکبر شاه بود که از دیر گاهی خود را بد خواه دو سید گردانیده بود، و این زمان گستاخ گردیده از مجلس و مشروطه هم بد میگفت.

چنانکه نوشته ایم در آغاز کوششهای دو سید این یکی از پیرامونیان آنان میبود و در کوچیدن بعبدالعظیم همراهی نمود، و یکماه که در آنجا درنگ داشتند این با حاجی شیخ محمد هر روز بمنبر رفتندی و مردم را سرگرم داشتندی. لیکن پس از بازگشت از عبدالعظیم بنام آنکه بول باو کم داده شده از پول‌هاییکه برای دو سید فرستاده می‌شد تنها بیست و پنج تومان باو رسیده، آزردگی می‌نمود، و کم کم از دو سید جدا گردید و زبان بگله و بدگویی باز کرد، و این بار خود

را بحاجی میرزا ابوالقاسم امامجمعه بست، و در محرم (محرم ۱۳۲۶)

۳۰۹