برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

این تلگراف روز هشتم آذر (۱۳ شوال) رسید، و محمد علیمیرزا با شتاب بسیج راه کرد و شاهزاده امامقلی میرزا را بجای خود گزاشت، و روز سه‌شنبه دوازدهم آذر (۱۷ شوال) با پیرامونیان خود از تبریز روانه گردید. مردم پاسداری نمودند و آن روز بازارها را بسته و برای راه انداختن او در خیابان و بیرون شهر گرد آمدند. این رفتن او یک سود و یکزیانی داشت. سودش این بود که تبریز آزاد گردید و کوشندگان آزادانه توانستند اندیشه‌های خود را در بارهٔ پدید آوردن مجاهدان و دیگر چیزها بکار بندند. زیانش آن بود که تهران که پایتخت کشور است گرفتار کارشکنی‌های او گردید.

داده شدن قانون اساسی چنانکه گفتیم نظامنامه یا قانون اساسی نوشته شد و برای دستینهٔ شاه بدربار فرستاده گردیده بود، و درباریان چون همیشه بجلوگیری از کار مشروطه می‌کوشیدند آن را نگه داشته باز نمیگردانیدند. سپس چون فشار مجلس را دیدند درباره برخی از بندهای آن گفتگو پیش آوردند. از جمله دربارهٔ مجلس سنا بگفتگو برخاستند، و خواست درباریان این بود که مجلس سنا را چنان گردانند که دارالشوری در زیر دست او باشد و ارج بیشتر را آن مجلس دارد. نمایندگان خواست آنان را دریافته پاسخهایی میدادند.

بدینسان گفتگو میرفت تا روز دوشنبه بیست و پنجم آذر (یکم ذی‌القعده) ولیعهد بتهران رسید، و از سوی آزادیخواهان و دیگران پیشواز باشکوهی بجا آمد، و از سوی مجلس نمایندگانی برای گفتن «خوش آمدید» به پیش او رفتند، و چون از همان روزهای نخست شاه او را جانشین گردانیده خود را کنار کشید، و از این سوی محمد علیمیرزا هنوز خود را نیازمند پشتیبانی بهبهانی و طباطبایی میدید، گفتگو دربارهٔ قانون اساسی همچنان پیش میرفت. محمد علیمیرزا حاجی محتشم السلطنه و مشیرالملک (پسر مشیرالدوله صدراعظم) را از سوی خود بمجلس فرستاد که بیایند و دربارهٔ برخی از بندها گفتگو کنند، و اینان

نیز بیشتر در زمینه مجلس سنا گفتگو کردند، و هر چه بود آنرا بپایان

۲۵۷