برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

های انجمن را بکار بندد بی پروایی نشان میداد. مرکز غیبی باز فرصت یافته بکار بر خاست. بدینسان که روز یک شنبه سوم آذر (۸ شوال) یک دسته از مجاهدان بانجمن رفته از نابسامانی کارها و از ناایمنی پیرامونهای شهر و بی پروایی حکمرانان گله و ناخشنودی نمودند، و فردا همگی بازارها را بسته در انجمن و پیرامونهای آن گرد آمدند. کسانی رفته و علما و دیگران را بانجمن آوردند، و گله های خود را گفته و چاره خواستند، و چنین گفتند: اگر چاره نکنید ما بازارها را نخواهیم گشود و از اینجا بیرون نخواهیم رفت. از هر سو آوازهای شور و خروش شنیده میشد. مجتهد با تلفون از ولیعهد خواهش فرستاده‌ای کرد که بیاید و درخواستهای مردم را بشنود و رفته باو باز گوید. ولیعهد نیرالسلطان را فرستاد. ولی او چون آمد و سخنان مردم را شنید و رفت و دوباره آمد پاسخ درستی نیاورد. ولیعهد بی پروایی نموده و چنین گفته بود: «اهالی خاطر جمع شده متفرق شوند».

مردم از این پاسخ بر آشفتند و باز هیاهو برپا کردند و سخنان تندی گفتند. شیخ سلیم و میرزا جواد و میرزا حسین هر یکی جداگانه بمردم سخن راندند و آنان را خاموش گردانیدند، و پس از گفتگو چنین نهادند که خود علماء بباغ نزد محمد علیمیرزا روند و با او چگونگی را بمیان نهند، و چون علما رفتند و گله های مردم را باز نمودند محمد علیمیرزا باز سپر انداخته و گردن بدرخواستها گزاشت و با نویدهایی علما را باز گردانید. مردم نیز رام گردیده از فردا بازارها را باز کردند.

در پی این پیش آمد بود که از تهران حاجی مهدی آقا و دیگر بازرگانان را بتلگرافخانه خواسته و گفتگوی بانک ملی را بمیان آوردند. اینان پاسخ دادند که نشستی برپا کرده و بسکالش پرداخته نتیجه را آگاهی خواهند داد، و این بود روز آدینه هشتم آذر (۱۳ شوال) در خانه حاجی مهدی آقا با بودن مجتهد و ثقةالاسلام و میرزا صادق آقا و حاجی میرزا محسن و حاجی سیدالمحققین و دسته‌ای از

بازرگانان و دیگران، نشستی برپا نمودند و زمینه را بگفتگو گزاردند،

۲۵۳